آيا اکولوژي از سياست جدا است؟

6/14/2003

قسمت سوم از مصاحبه با دكتر كاظم موسوي زاده، مسئول بخش محيط زيست حزب سبزهاي ايران

آرش شمس: نظرتان راجع به كساني كه مي گويند يك حزب سبز فقط بايد به جنبه هاي اكولوژيكي توجه داشته باشد و وارد شدن به مسائل سياسي برازنده يك حزب سبز نيست، چيست؟ در همين رابطه بسياري از متخصصان زيست محيطي هستند كه از مسائل سياسي اجتماعي گريزان هستند.

كاظم موسوي زاده: خوب در اين مورد فرصت اين نيست كه به جزئيات مفهوم علمي روز پديده محيط زيست و اكولوژي در جهان كنوني، كه بطور همبسته همه موجودات زنده و تمامي شرايط و امكانات محيط مادي و طبيعي براي استقرار و ادامه حيات انسان در جوامع را تشكيل مي دهد و در كليت خود امروزه در چارچوب سياسي جغرافيايي كشورها اداره و مديريت مي گردد، اشاره كنم. اگر نظرات اين تعداد از هموطنان راجع به موضوعات و امور و مشكلات حاد و همه جانبه جاري محيط زيست و اكولوژيكي در كشور بدلايل عدم شناخت و اطلاعات دقيق از ماهيت سياسي بودن آن، و يا از روي خصلتهاي مربوط به محافظه كاريهاي سياسي و اقتصادي نسبت به شرايط موجود نشات نگرفته باشند، معهذا مي تواند بعقيده من تنها بدلايل اصول و شالوده هاي نظري و دگمهاي فرهنگي مآبانه و ايدولوژيك چه مذهبي و چه غير مذهبي منتفدين ما سرچشمه بگيرد. البته يك چنين انديشه و طرز عملكرد سنتي فرهنگي و يا بسته ايدئولوژيكي خواه ناخواه باعث ترس از حركتي تازه و پرهيز از پيشقدمي براي ارايه روشهاي نوين مبارزاتي و منطبق با شرايط و داده هاي اكولوژيك و متغير كنوني و از همه مهمتر منجر به عدم اعتقاد و باور به توانمنديهاي مردم، عناصر روشنفكر و كادرهاي علمي و خلاق در امر مبارزه و يا سازندگي در آتيه جامعه ايران خواهد شد.

خوب با اين مقدمه، هموطناني به قول شما فرهنگي و يا متخصصان بيزار از مسائل سياسي و اجتماعي آگاهانه يا ناآگاهانه بدين باورند كه دلايل و سرمنشاء اصلي بروز مشكلات و معضلات جاري زيست محيطي و اكولوژيكي بسته به كاستيهاي عوامل و پارامترهاي فرهنگي- اجتماعي در كشور ما مربوط مي شود. و يا بعبارتي ديگر مسايل و معضلات شناخته شده محيط زيست و اكولوژيك در ايران تحت حاكميت جمهوري اسلامي كه هر روز نيز بطور مثال با فعاليتهاي گوناگوني چون تهيه و توليد جنگ افزارهاي كشتار جمعي رژيم اشكال و ابعاد پيچيده تري به خود مي گيرند، مي توان تنها با راه كارها و اقداماتي روبنايي فرهنگي و تبليغاتي و خصوصا در زمينه هاي رفتار زيست محيطي عمومي و در جامعه علاج و رفع و رجوع كامل نمود.

متاسفانه يك چنين انديشه و ارزيابي يكطرفه افراد گريزان از سياست، نظر متضاد با واقعيت ملموس حاكميت و اراده تام الاختيار سياسي آخوندهاست که در طول بيست و چهار سال گذشته بر تمامي جنبه هاي شئونات زندگي مردم و همينطور داده ها و امكانات طبيعي و اكولوژي كشور ايران چنگ انداخته اند. با اين وجود واقعيت ديگر هم اينستكه در عرض اين ساليان ديكتاتوري آخوندي آنطور كه خودشان از طريق اخبار و گزارشات منتشره در مطبوعات خودشان اعلام کرده اند، نيروهاي مردمي و مبارز علاقمند به محيط زيست كشور از همه حتي خود رژيم در مبارزه با آلودگي هاي محيط زيست جلوتر بوده اند.

اجازه بدهيد اين مساله را بيشتر باز كنم. ميدانيد كه بلحاظ تجربي و علمي شرايط سياسي ديكتاتوري از نوعولايت فقيه حاكم در بيست و چهار سال گذشته از هر گونه رشد انگيزه هاي و استعدادهاي مردمي در زمينه هاي گوناگون و حتي افزايش خودآگاهي در زمينه هاي فرهنگ رفتار زيست محيطي عمومي را جلوگيري و يا آنها را فلج كرده است. اما اگر عادلانه و منطقي قضاوت كنيم، رشد تدريجي و خودجوش آگاهيها و اطلاعات مربوط به محيط زيست و مطابق آن احساس مسئوليت نشان دادن با مبارزات اعتراضات عملي سياسي و فرهنگي مردم در شهرها در قبال جلوگيري از نابودي محيط زيست و امكانات طبيعي و ملي كشور توسط جمهوري اسلامي بسيار چشمگير و قابل تحسين بوده است. جهت اطلاع عرض كنم كه هم اكنون تعداد بيش از 160 گروه و انجمن غير دولتي زيست محيطي و متشكل از زنان، دانشجويان دانش آموزان كودكان، اساتيد علمي، روزنامه نگاران فرهنگيان و تحصيلكردگان آزاده در كشور وجود دارد و در شرايط سخت فشارها سوء استفاده هاي گوناگون و سركوب هاي شديد جمهوري اسلامي همچنان به كار و فعاليت البته در توان و امكانات خود ادامه مي دهند.

انتقاد ديگر من به اين هموطنان اينستكه سياست محيط زيست چيزي به مراتب گسترده تر و فراتر از مرزهاي مصنوعي و سياسي و جغرافيايي و طبيعي ايران شده است. و چرا و به چه دلايلي ديدگان خود را به موضوع مهم محيط زيست كه در ساليان اخير در محور اصلي بحث و گفتگو و سياستهاي روز بين المللي قرار دارد، بكلي بسته اند؟ و يا اينكه چگونه است كه از روند پيشرفت و توسعه سريع مسايل علوم انساني فرهنگي اجتماعي اقتصادي حقوقي و صنعت و تكنولوژي كه با درك و شناخت و اجرايي درآميحته جنبه هاي اكولوژيكي در جهان امروز همراه است، اينقدر فاصله زيادي پيدا كرده اند.

بله ما چشم انتظار پاسخ پرسشهاي فوق از طرف منتقدين عزيز علاقمند به فرهنگ محيط زيستي و يا متخصصان بيزار از مسايل اكولوژي سياسي و اجتماعي در ايران هستيم.

آرش شمس: البته كساني هم هستند كه به مساله اجراي خط و خطوط استراتژيك اقتصاد و صنعت اكولوژيك در چارچوب سياستهاي توسعه پايدار كه توسط حزب سبزها عنوان مي شود، انتقاداتي دارند. لطفا قدري در اين باره نيز توضيح دهيد.

كاظم موسوي زاده: با احترام به اين نظرات و پيشنهادات سازنده بايد بگويم كه طرح اقتصاد و صنعت اكولوژيك با توجه به سياستهاي توسعه پايدار يك تفكر و سياست كاملا جديد در تاريخ ايران است. بدين معني كه ما بنابر آرمان خود تلاش مي كنيم همه، از دولت (مردمي و دمكراتيك- آ.ش.) گرفته تا سرمايه دار، كارخانه دار،‌ تكنوكراتها، كشاورزان و يا مردم سياست و برنامه ها، توليد و مصرف خود را در قبال خفظ محيط زيست و منابع ملي و طبيعي كشور و رشد متعادل با آن مسئول، متعهد و ناظر بدانند. بله اجازه بدهيد كه به مجموعه انتقادات مهم وارده اشاره كرده و نكاتي را در اين باره ذكر كنم:

عنوان مي شود كه كه در سياستهاي آينده- پس از آنكه رژيم كنوني تغيير كرد- نبايد با مطرح كردن رعايت سفت و سخت قوانين ضوابط و يا الزامات اضافي مربوط به اكولوژي در عرصه هاي اقتصادي و بخصوص صنايع كشور كه منبع ايجاد امكانات كار و اشتغال و نيز منابع مالي و مالياتي براي دولت جهت سرمايه گذاريهاي سازندگي در كشور است، ممانعت نموده و اختلال ايجاد كرد.

توصيه مي شود كه صرفا در آينده مي بايست در وهله اول به فكر ايجاد رفاه براي مردم بود و زماني بايستي به امور و مسايل زيست محيطي و اكولوژيكي رسيدگي جدي شود كه ايران با بيشتر شدن توليد ملي به يك نرخ رشد و كميت سرانه مردم و خانواده ها و در جامعه دست پيدا كرده باشد.

مي گويند كه كه عمده ترين وظايف و برنامه هاي كار حزب سبزها در آتيه مي بايست در خصوص بالا بردن فرهنگ رفتار زيست محيطي عمومي متمركز باشد. از جمله دلايل مهم در اين باره نيز به موارد سطح كاستيها و طرز برخورد عمومي با مشكلات جاري و همه جانبه اقتصاد مواد زايد شهري در جامعه ايران اشاره شده و توجهمان مي دهند.

خوب اگر به اين پيشنهادات با دقت توجه كرده باشيد، داراي هدف صنعتي شدن و رسيدن به يك نرخ رشد در توليد و رفاه و غناي جامعه است. آنچه در اين زمينه مهم تلقي مي شود مساله افزايش هر چه بيشتر توليد ناخالص ملي است كه بعنوان معياري كمي براي توفيق سياسيتهاي اقتصادي و صنعتي و براي برآورد كيفيت زندگي مردم در ميهن ما در آتيه مد نظر قرار دارد. البته گفتن ندارد كه بنا بر تجربه هاي جاري نظام سرمايه داري حتما رشد اقتصادي بر مبناي توليد ناخالص ملي را هر چه بيشتر جبران كنيم و بالا ببريم، با خودش رفاه و آسايش و بهبود زندگي عمومي را بطور يكسان به ارمغان نمي آورد. تداوم روند سياست اقتصادي رشد هر چه بالاتر بر اساس الگوهاي توليد افسار گسيخته و اسراف بي حد و مرز منابع- ديده مي شود كه با توزيع نابرابر و غير عادلانه درآمدها- بين زنان و مردان- و تقليل اشتغال و افزايش بيكاري كارگران و تخريب رو به گسترش كشاورزي و فقر روستائيان را به همراه مي آورد.

در نتيجه مي خواهم بگويم كه ما و بخصوص مسئولان مملكتي در طراحي و اجراي سياستهاي اقتصادي و صنعتي نظام دمكراتيك آينده بهتر است كه از تجربيات نوع شيوه اقتصادي كشورهاي بلوك شرق سابق و نيز از روشهاي توليد بازار آزاد سرمايه داري در ممالك صنعتي و نيمه صنعتي امروز درس آموزي كنيم. كشورهاي سوسياليستي سابق در جهت رقابت نابرابر با سيستم اقتصادي ممالك سرمايه داري كلي ضايعات و مخارج سنگين ترميم محيط زيست از خود به جا گذاشته اند و رفتند و همينطور در كشورهاي سرمايه داري نيز همچنان كوه هايي از زباله هاي برآمده از بسته بنديهاي مواد صنعتي و مصرفي توليد ميشود كه تاوان اثرات و ضايعات آلودگيهاي محيط زيست آنان را بخصوص نسلهاي آينده بايستي پس بدهند.

با اين اوصاف بايد بگويم كه تحقيقات و اقدامات فعالي در دستور كار سياسيون مترقي و اهل فن قرار دارد كه اقتصاد كشور ما در آينده وارد شرايط پر ريخت و پاش توليد انبوه مواد زايد و محصولات نامرغوب با كيفيتهاي عمر پايين مصرف و آلودگيهاي همه جانبه و دراز مدت برآمده از حتي دفع اصولي- آنان نگردد. يعني در نظام اقتصادي توسعه اي مترقي در آينده چه سرمايه داري و چه سوسياليستي و يا ديگر مدلها (البته هيچکدام اينها مورد تاييد حزب ما نيست) در كشور ما مي بايستي ثروتها و ارزشهاي از دست رفته و تجديد ناشدندي از مصرف بي حد ذخاير و منابع اوليه طبيعي و يا مجموعه هزينه هاي سنگين پيشگيري از آلودگيهاي زمين آب، هوا و غيره و يا احياي دوباره منابع براي بهره برداري نسلهاي آينده در زمينه حسابرسي ميزان بهره وري و كارآيي اقتصاد ملي در نظر گرفته شوند، تا اينكه بتوان به يك رشد و افزايش كيفي توليد ناخالص ملي در ايران دسترسي پيدا نمود. پس با توجه به اين گفته ها، شرط اصلي تنزل توليد و انباشت زباله در منبع ايجاد آن، مقوله اي است كه تنها نه فقط با افزايش مستمر آگاهيهاي عامه از محيط زيست قابل تحقق است بلكه بطور همزمان و هماهنگ نيز اقدامات ميان سياست اكولوژيكي را نيز ضروري و لازم مي سازد. يعني مساله اي است كه بايد تكيه اش هم بر سياستهاي اقتصادي مترقي و برنامه هاي مدرنيزه كردن تكنولوژي صنايع و بهره برداري و استفاده موثر و درست منابع بوده و هم در زمينه هاي كاربرد مديريت هاي كارآمد و نوين و شيوه دمكراتيك توليد و از همه مهمتر با حق اظهار نظر و تشريك مساعي عمومي طرحها و برنامه ريزيهاي دفع زباله ها در كشور را اجرا و عملي نمايد. همانطور كه دقت مي كنيد در راستاي تحقق يك اقتصاد و صنعت اكولوژيك مي بايست در اساس به تغييرات جدي الگوها باورها و مناسبات جاري در تمامي سطوح ابعاد انساني اجتماعي فرهنگي اقتصادي حقوقي و سياسي در ايران اقدام و قيام نمود. و در اين باره حزب سبزهاي ايران فعاليتهاي بسيار زيادي پيش روي خود دارد.

آرش شمس: نظرتان در مورد کيفيت و کميت برخورد نظرگاههاي مختلف در سطح جامعه و اپوزسيون نسبت بهمقوله اکولوژي سياسي چيست؟ پيامتان به جريانها و متخصصان و دوستداران محيط زيست چيست؟

كاظم موسوي زاده: قبل از اينكه انتقادات و يا پيشنهاداتي در اين زمينه مطرح كنم، براي رفع سوء تفاهمات احتمالي لازم به تكرار مي بينم كه سياست و مرامنامه اكولوژيك حزب سبزهاي ايران بر مبناي رعايت همه جانبه اصول و ارزشهاي حقوق بشر بين المللي و در جهت تحقق ايراني آزاد و سبز پر از رفاه و آباداني براي پيشرفت صحيح و مترقي مردم ايران استوار شده است. خوب در اين زمينه بر اساس طبيعت و جوهره انديشه اكولوژيكي در جهت ايجاد فضاي باز و تقويت روحيه براي گفت و شنود و نزديكي و تفاهم در جهت تعاون و همكاريهاي مسالمت آميز، چه براي سرنگوني رژيم آخوندي و چه براي سازندگي فرداي آينده ايران، بين نيروها و شخصيتهاي دمكراتيك و مترقي و كليه افكار و اقشار و طبقات گوناگون با يكديگر در جامعه ايران كوشش مي كنيم. پس پيشنهادات ما نه از روي غرض ورزي سازمان- حزبي و سياسي و غيره بلكه فقط براي پيشرفت و هر چه جلو تر رفتن احزاب سازمانها و گروهها و افراد متخصص و ديگر بخصوص در جوانب اكولوژيكي در كار و برنامه هاي پيش روي خودشان است.

در برنامه هاي شوراي ملي مقاومت، در اساسنامه رسمي و برنامه شش ماهه دولت موقت هيچ اصل، ماده و بندي در زمينه حفاظت از محيط زيست و اكولوژي گنجانده نشده است است. اين حقيقت را نيز بايد اذعان کرد که كمسيون محيط زيست شورا تحت مسئوليت آقاي دكتر كريم قصيم كه يكي پيشكسوتان اكولوژي سياسي اجتماعي در ايران بشمار مي رود، در مقايسه با جريانات ديگر اپوزسيون ايران تلاشها و افشاگريهاي مبارزاتي بسيار چشمگير در زمينه سياستهاي مخرب زيست محيطي و توسعه در حاكميت جمهوري اسلامي در اين ساليان انجام داده است.

در برنامه دنياي بهتر حزب كمونيست كارگري ايران با اينكه به برنامه هاي دراز مدت تبديل الفباي فارسي به حروف لاتين هم دقت نظر كافي شده است ليكن در كل برنامه مزبور هيچ اشاره صريح و مشخصي در باره چگونگي و نوع سياستهاي و برنامه هاي چپ در زمينه محيط زيست و اكولوژي بچشم نمي خورد. از همين رو تكميل آن بسيار ضروري است.

از ديگر گروهها و سازمانهاي سياسي مخالف رژيم هم نام نمي برم. تنها اين انتقاد را بكنم كه با شنيدن صداي مبارزات خياباني مردم از بابت اعتراض به كمبود آب و آلودگيهاي هوا و غيره در شهرهاي ايران،‌همزمان و بطور غير مستمر به درج اخبار و اطلاعات در زمينه امور مسايل اكولوژيكي در نشريات و راديوهاي خود پرداخته و به نظر ميرسد به منزله يک كار لوكس سياسي در شرايط فعلي مبارزاتي كمتر به آن اهميت داده اند.

اما اين را هم بايد اضافه كنم كه در مقابل در سالهاي اخير بطور پراكنده كارها و فعاليت هاي ارزشمند سياسي و تحقيقاتي و علمي گوناگوني در زمينه هاي مختلف از سوي دانشجويان اساتيد علمي دانشگاهها و يا انجمنهاي غير دولتي و غير وابسته به رژيم انجام شده است. و ليكن اين فعاليتهاي هر چند با ارزش و اهميت، در باره مسايل دمكراسي و حقوق بشر،‌ اقتصادي و يا حقوقي در رابطه تنگاتنگ با موضوعات حفظ محيط زيست و اكولوژي در ايران قرار نداشته و يا بطور جدي مورد توجه قرار نگرفته اند. بطور مثال در بحث و گفتگوهاي روشنفكران جنبش كارگري اساسا در جهان امروز رابطه مستقيم بهبود حقوق و تامين وضعيت زندگي كارگران، زحمتكشان و كشاورزان در چارچوب يك اقتصاد و صنعت و يا كشاروزي سازگار با محيط زيست توجه و برخورد اصولي نشده است. و يا همينطور حداقل من تاكنون در مورد وضعيت و چگونگي پژوهشها و كارهاي جنبش مبارزاتي به حق زنان و فمنيستهاي ايران در باره موضوعات تنگاتنگ و بهم پيوسته امور و مسايل مربوط به محيط زيست و اكولوژي با هدف و خواستهاي سياسي آنان نه چيزي ديده و نه چيزي شنيده ام. اجازه بدهيد به عنوان باز كردن مطلب در مورد نقض حقوق بشر زنان در رابطه با محيط زيست باختصار عرض كنم: ميدانيد كه امروزه زنان ايران بعنوان مهمترين نيروي موثر سياسي اجتماعي اقتصادي و غيره كه نيمي از جمعيت كشور را تشكيل مي دهند، بدلايل وجود شرايط حاكميت ساختارهاي سنتي و روابط فرهنگ سياسي اقتصادي و صنعتي مردسالارانه حاكم در ايران،‌ بدون شك نيز از كمترين امكانات بهره برداري از منابع طبيعي و ملي، اشتغال در صنعت، دستمزد عادلانه، اعتبارات بانكي، امكانات مسكن، آموزشي، بهداشتي تغذيه نسبت به مردان كشور ما برخوردار هستند. بدين ترتيت زنان ميهن ما بطور واقعي كمترين بهره وران و مصرف كنندگان منابع مادي و غير مادي در كشور هستند. جالب اينجاست كه در دستگاه فكري و فرهنگ ضد زن آخوندها بالاترين نقش و مسئوليتهاي اصلي جلوگيري از توليد و جمع آوري و دفع زباله ها در خانواده و جامعه را مستقيما بر شانه زنان ايران انداخته و در انجام برنامه هاي مضاعف تعليم و تربيت زيست محيطي كودكان در خانواده توسط بانوان، به آنان وعده و وعيد رفتن به بهشت، جلوتر از مردان داده مي شود.

در آخر كلام مي خواهم نتيجه نهايي از صحبتهاي مفصل خودم بگيرم. به نظر من مردم ما با توجه به فرايند جنبش تاريخي آزاديخواهانه دشوار خود در صد سال اخير، امروز با آگاهي و دانايي به دارايي پتانسيلهاي فراوان سياسيون مبارز، متخصصان كارشناسان اساتيد علمي، روشنفكران فرهنگيان و غيره در سطح داخل و خارج كشور، از آنان انتظار بحق و خاصي دارند. اينکه اول جهت همبستگي براي سرنگوني رژيم ملاها و دوم براي اتحاد براي سازندگي فردا پيشگام و پيشقدم بشوند. و اينهم انتظار بسيار بزرگي در رابطه با احترام به جوهره و شان و ارزش والاي انساني و فرهنگ، علايق تاريخي و كهن زيست محيطي مردم ايران نيست. در جهت پيشبرد صحيح اين هدف، حزب سبزهاي ايران دست خود را براي همكاريهاي سياسي و فرهنگي دوستانه و دمكراتيك بسوي همه متخصصان و روشنفكران و هموطنان علاقمند به محيط زيست كشور دراز مي كند. ما همچنين از انتقادات و پيشنهادات و كمكهاي گوناگون سازنده و صميمانه در حد امكانات و توان دوستداران محيط زيست براي پيشبرد موثر كارها و برنامه هاي حزب سبزهاي ايران صميمانه استقبال مي كنيم. من از حوصله و وقتتان بي نهايت سپاسگزارم. خسته نباشيد.