سخن سیاسی روز
بدون شک ادامه انقلاب در ایران اصل موضوع است. بدون ادامه این روند، چیزی باقی نمیماند که بر سر آن دعوا کرد. اما در عین حال موضوعات مختلفی نیز وجود دارند که بحث در مورد آنها اجتناب ناپذیر است. برخی با یادآوری این واقعیت که اتحاد برای به پایان رساندن عمر جمهوری اسلامی ضرورت دارد دیگران را از بحث و ابراز عقیده منع میکنند. براستی مرز فرو خوردن عقاید و یا بحث و جدل با دیگری که هدفی مشترک را دنبال میکند، کجاست؟ به عبارت دیگر اگر پرداختن به این مباحث در عین مبارزه با دشمن مشترک (رژیم) اجتناب ناپذیر است، میزان و شکل این مجادله و تقابل با یکدیگر تا چه اندازه و چگونه باید باشد؟
شکی در این واقعیت نیست که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران اکنون خواهان در هم پیچیدن طومار حکومت جنایت و اختلاس و تعرض حاکم بر میهنشان هستند. اما این مردم بپاخاسته که برای آزادی، دمکراسی، عدالت، رفاه و آبادانی با یکدیگر همسو شدهاند، از خاستگاههای طبقاتی، ملی، اجتماعی و مذهبی گوناگون به هم پیوسته و تاکنون بطرز ستایش انگیزی (بخصوص در داخل ایران) متحدا رژیم را بزیر ضرب گرفتهاند. اما روند تعمیق انقلاب در مسیر پیش رو که چشم انداز فردای پس از جمهوری اسلامی را واقعیتر میکند خواه ناخواه مباحث جدی و حتی غیر جدی را مطرح میکند. در طول 55 روز گذشته ما شاهد طرح برخی از این موضوعات مورد مناقشه در فضای مجازی میان مخالفانِ حکومت بودهایم.
در میان موضوعات جدی و واقعی میتوان از تقابل تفکرات راست در برابر چپ، سلطنت در مقابل جمهوری، شیوه حکومت متمرکز در مقابل فدرال یا هر نوع مدل غیر متمرکز دیگر و غیره نام برد. با نگاهی عمیقتر حتی مسائل پیرامون منافع طبقاتی نیز قابل مشاهده است گرچه که آنچنان برجسته نمیشود، مثل فشار اقتصادی بر کارگران اعتصابی و یا اصناف کوچک در شهرهای کوچک درگیر اعتصاب و مسئله بدهکاری آنان به بازاریان کلان در تهران.
در میان موضوعات مصنوعی و غیر جدی میتوان به انتقادات افراد و شخصیتها به یکدیگر، بحث پرچم (نوع شیر یا خورشید روی آن)، سلیقههای گوناگون، استفاده از فحش و ناسزا، پرداختن به سلبریتیهایی که سعی در مطرح کردن چهره خود دارند، درگیریهای شخصی افراد و غیره نام برد که اساسا ارتش سایبری رژیم در دامن زدن به آنها انرژی بسیاری صرف میکند.
در مورد موضوعات جدی نیز رژیم بیکار ننشسته و در افزایش تنش میان طرفین موثر است اما در مجموع، حتی بدون دخالت سایبریهای حکومتی، زمانیکه رسانههای تصویری و بعضا محافل مجازی بطور یکطرفه، آلترناتیو راست یا افراد و چهرههایی خاص را برای دولت در سایه، شورای رهبری و غیره معرفی میکنند، برای طرفهای مقابل تنها راه مقابله برجسته کردن شعار “مرگ بر ستمگر، چه شاه و چه رهبر” در فضای مجازی و تظاهراتهای خیابانی باقی میماند. یا هنگامیکه هجمه راست افراطی در نفی ملیتها، یا حق و حقوق اقلیتهای مذهبی و اجتماعی به اوج خود میرسد، نمیتوان قربانیانی که تاریخ ستم مضاعف بر آنها بسیار فراتر از عمر جمهوری اسلامی است را برای پاسخگویی مقصر شمرد.
با توجه به مشکلات ذکر شده در بالا، توجه مسئولانه به چند نکته مهم و اساسی میتواند در عین ورود به مجادلات واقعی و گشودن باب صحبت در باره موضوعات مورد مناقشه، منافع کل انقلاب جاری را نیز محفوظ داشته و از دلسرد شدن احتمالی مخالفان میلیونی که هنوز پا به میدان نگذاشتهاند، جلوگیری کرد. اول اینکه باید اکیدا از ورود به مسائل فرعی و مصنوعی رژیم پسند و بزرگ کردن آنها خودداری کرد. همچنین شیوه اصولی، محتوایی و درست برخورد با نظرات مخالف در بحثهای جدی بسیار اهمیت دارد. به کرات دیده میشود که حتی در بحثهای جدی، لودگی و استفاده از شعارهای ناجور و کلمات رکیک (بیشتر از سوی جناح راست افراطی) پای سایبریهای رژیم را به درون مجادلات باز میکند. اما مهمترین نکته پرهیز از ایجاد درگیری در فضای واقعی در اجتماعات بزرگ خارج کشور است که شامل طیف گستردهای از نظرات و دیدگاهها و منافع گوناگون را در بر میگیرد.
فراموش نکنیم که ادامه انقلاب در ایران اصل موضوع است. بدون ادامه این روند، چیزی باقی نمیماند که بر سر آن دعوا کرد. با این وجود میشود با شناخت درست از مسئولیت فردی برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی کوشید و بر سر حفظ اصول و مبانی با رقبای سیاسی نیز وارد بحث و مجادله شد.