در بخش گزارش سیاسی به اجلاس شورای مرکزی، آقای عبدی هزارخانی گزارشی از وضعیت رژیم ( ماهیت رژیم، مقابله با جامعه جهانی در پرونده هسته ای، تاکتیکها و استراتژی جمهوری اسلامی، وضعیت اپوزسیون، تاثیر وضعیت عراق در چشم انداز سیاسی ایران) را ارائه داد. خلاصه کوتاهی از نظرات طرح شده در گزارش سیاسی به اجلاس شورای مرکزی بدین شرح است:
ماهیت و سیستم رژیم:
رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم فاشیسم مذهبی است. منظور از بکار بردن کلمه فاشیسم تنها نشان دادن شقاوت و جنایت پیشگی رژیم نیست بلکه اشاره به عبور سیستم حاکم از روحانیت سنتی به دستگاهی سیستماتیک از نوع فاشیستی است. خامنه ای به عنوان ولی فقیه رژیم، بطور سمبلیک در راس نظام فاشیسم مذهبی قرار دارد. قرار داشتن خامنه ای در راس نظام به مثابه عمود خیمه نیست. در صورت مردن خامنه ای لزوما حاکمیت جمهوری اسلامی به خودی خود سقوط نخواهد کرد. قدرت اصلی در دست مافیای سپاه پاسداران به عنوان نگاه دارندگان اصلی رژیم است. استفاده فاشیسم حاکم از مذهب به عنوان ابزار موثر در جهت ادامه حیات و گستراندن بالهای خود در منطقه اهمیت ویژه ای دارد و آنرا بسا بسیار خطرناکتر از نمونه زژیم های فاشیستی در تاریخ می کند.
پرونده هسته ای:
رژیم جمهوری اسلامی بنا بر ماهیت فاشیستی خود طبیعتا در پی تجاوز، گسترش و عبور از مرزهای کشور است. قصد رژیم حاکم بر ایران برای رسیدن به فناوری هسته ای تنها و تنها دستیابی به بمب اتمی است. تسلیحات هسته ای و تحمیل خود به باشگاه اتمی بین المللی برای رژیم جمهوری اسلامی یک امر استراتژیک است و برای رسیدن به آن تا انتهای( خط) می رود. دستیابی به بمب هسته ای توسط جمهوری اسلامی به نیروهای بنیادگرای اسلامی (سربازان حکومت فاشیسم مذهبی حاکم در خارج از مرزهای ایران) در منطقه دلگرمی می دهد. لشگر کشی رژیم ایران به خارج از مرزها لزوما توسط نیروهای ایرانی صورت نمی گیرد و تمامی گروههای بنیادگرای اسلامی از حزب الله لبنان گرفته تا جهاد اسلامی و حتی حماس و اخوان المسلمین در مصر و دیگر گروههای کوچک و بزرگ اسلامی در منطقه خاور میانه می توانند در راستای این استراتژی قرار گیرند.
حزب سبزهای ایران به همه آنانیکه یا از روی نادانی و جهالت و یا در پشتیبانی از فاشیسم مذهبی از شعار حق مسلم ماست حمایت می کنند هشدار می دهد که بدون شک تاریخ در آینده حقایق را به عیان به نمایش خواهد گذاشت. هیچ دلیلی اعم از استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای، تولید برق، در اختیار داشتن تسلیحات هسته ای توسط هند و اسراییل و پاکستان وغیره نمی تواند ادامه پروژه غنی سازی اورانیوم را برای فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران توجیه کند. حمایت از غنی سازی اورانیوم و پروژه هسته ای رژیم مستقیم یا غیر مستقیم حمایت از فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران است.
عراق:
همانگونه که طبیعت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران گسترش و عبور از مرزهاست، عقب نشینی و دست کشیدن از پیشروی، به مثابه شکست و فروپاشی است. بنابراین در چالش دست یافتن بر عراق به عنوان اولین مرحله از گسترش و سکوی پرتاپ به سوی ایجاد جماهیر اسلامی و گستراندن سیستم خود به خارج از مرزها، رژیم به هیچ وجه کوتاه نخواهد آمد. تسلط بر عراق برای رژیم ایران به همان اندازه دستیابی به تسلیحات هسته ای مهم است. در این راستا جمهوری اسلامی بسیار از اشتباهات متحدین در اشغال عراق از ابتدا تاکنون (چه خود تصمیم به اشغال عراق و چه باز گذاشتن دست رژیم در عراق در سه سال اول اشغال) سوء استفاده کرده و اکنون بخوبی بر ضعفها و کمبود فرصت کشورهای غربی بخصوص آمریکا به لحاظ زمانی در تثبیت وضعیت عراق آگاه است. مخالفت افکار عمومی جهانی و آمریکا با ادامه حضور ایالات متحده در عراق و بخصوص مخالفت گنگره و سنای آمریکا با سیاستهای کاخ سفید، رژیم ایران را هر چه بیشتر گستاخ کرده است.
اپوزسیون:
اپوزسیون ایران در مجموع از شرایط ایجاد شده و تقابل جامعه جهانی با رژیم جمهوری اسلامی نتوانسته استفاده موثر را انجام دهد. این در شرایطی است که رژیم زیر ضرب جامعه بین المللی هم در مورد پروژه هسته ای و هم صدور تروریسم در تنگنای شدید قرار گرفته است. ضعف اپوزسیون در ایجاد جبهه ضد فاشیسم مذهبی، این امکان را به رژیم می دهد که فارغ از پشتیبانی بین المللی از یک نیروی جایگزین پذیرفته شده، به مانورهای خود در منطقه ادامه دهد.
راه حل:
رژیم جمهوری اسلامی تا زمانی که خطر ملموس سرنگونی وجود نداشته باشد، از شعارهای هسته ای و تروریستی اش کوتاه نخواهد آمد. خطر حمله نظامی علی رغم دست بستگی غرب جدی است. بهترین گزینه که متضمن جلوگیری از وقوع جنگ و حمله نظامی است، وادار کردن جمهوری اسلامی به عقب نشینی از خواستهای هسته ای و کشورگشایی است. شکسته شدن شاخ فاشیسم در گسترش و قدرت نمایی بهترین عوامل آغاز اضمحلال آن است. این گزینه اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه جبهه ضد فاشیسم مذهبی در وهله اول شکل گرفته و در ادامه به عنوان نیروی جایگزین (مورد قبول داخل و خارج) با جامعه جهانی بر علیه فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران همسو و متحد شود. متاسفانه این واقعیت هنوز مورد توجه نیروهای اپوزسیون ایران از بزرگترین تا کوچکترینش قرار نگرفته است. حزب سبزهای ایران یکبار دیگر توجه اپوزسیون جدی حکومت (اعم از گروههای سیاسی و شخصیتهای ملی) که برای تغییر آن تلاش می کنند را جلب می کند وهمگان را برای تشکیل جبهه ضد فاشیسم فرا می خواند. تشکیل چنین جبهه ای برخاسته از آرزوهای دیرینه مردم ایران برای نیل به یک حکومت دمکراتیک است. در همین مسیر ما برای ایجاد بستری برای تشکیل جبهه ضد فاشیسم مذهبی به هر طریق ممکن تلاش می کنیم.