دکتر کاظم موسوی
“آی کی دو” یک ورزش رزمی و فلسفه مدرن ژاپنی است که فرد با تکنیکهای ویژه، از نیروی هجوم مهاجم بر علیه حریف استفاده کرده و طرف مقابل را بر زمین می زند. اصلی ترین نکته در فلسفه این ورزش، استفاده از نیروی حرکت آنی و یا آنچه که به آن “Momentum-مومنتوم” گفته می شود، است.
وقتی قیام دی 96 در شهرهای مختلف ایران زبانه کشید، تتمه خوش خیالی دولتهای اروپایی برای بستن قردادهای چرب و نرم پس از برجام دود شد و به هوا رفت. ضربه های اولیه به امیدهای پسا برجام اروپاییان، توسط ترامپ و موضعگیری های دولت جدید آمریکا وارد شده بود. گرچه همانزمان نیز، سیاستمداران اروپایی و آمریکایی می دانستند که حرفهای ترامپ در مورد ایران بیشتر حرف است تا عمل، با اینحال همان تهدیدات، مانع از ایجاد سرمایه گذاری های دراز مدت کمپانی های غربی برای رژیم ایران شده بود. عدم سیاست واضح و مشخص در مقابله با روسیه، عراق، سوریه، یمن و برخوردهای متناقض با متحدان کرد، همه نشان از سردرگمی دستگاه هیات حاکمه آمریکا، جاییکه جنجالهایی از نوع شوهای تلوزیونی، بیشترین وقت کاخ سفید را به خود مشغول کرده است، داشته است. با اینحال تا آنجا که به رژیم ایران مربوط می شد، ترامپ اوباما نبود و همین تغییر، دستگاه و معادلات جمهوری اسلامی را تا حدی در هم ریخت.
سیاست مماشات در دولتهای اروپایی که از یکسو با گنده گویی های ترامپ و از سوی دیگر با جنبش محرومان ایران روبرو شده بود، چاره را مثل همیشه، در استفاده از “مومنتوم” بوجود آمده و هدایت آن به سوی منافع کلان اقتصادی خود دید. سیاستمداران مماشاتچی اروپایی که همواره له له زنان در انتظار گسترش روابط کلان اقتصادی با جمهوری اسلامی بوده اند، به خوبی انتظار موقت ایرانیان برای بهبود نسبی شرایط اقتصادی، پس از برجام را مشاهده کرده بودند.
اکنون دول اروپایی برای براه انداختن برجامی دیگر خیز برداشته اند. برجام جدیدی که برنامه موشکی بجای برنامه اتمی، موضوع مرکزی و مورد مناقشه است. استفاده از این ترفند، می تواند از یکسو، ترامپ و دولت آمریکا را که برای واکنش های عملی در منطقه بر علیه رژیم ایران تحت فشار قرار دارد، موقتا خلاص کرده و از سوی دیگر جایزه کشاندن حکومت ایران به میز مذاکره را به ترامپ که تشنه شنیدن تعریف است داده و حملات او را موقتا خنثی کند. البته اروپا امید این را نیز دارد که با علم کردن برجام2، شاید بتواند به معترضان در قیام دی و عموم مردم ایران وعده بهبود اوضاع را به سر خرمن برجام2 احاله داده و آنها را مجاب کند که به روحانی برای تحقق رفراندم، یک فرصت دیگر بدهند.
بله، رفراندمی که روحانی در سخنرانی 22 بهمن خود برای حل و فصل امور داخلی به آن اشاره کرد و روز بعد توسط تعدادی از چهره های گوناگون عرصه سیاست ایران با دنباله “تحت نظارت سازمان ملل” تکرار شد. نمی توان به صراحت از هماهنگی احتمالی میان باند روحانی با ممشاتاگران اروپایی در طرح رفراندم، و یا هماهنگی احتمالی چهره های سیاسی با باند روحانی، با هدف منحرف کردن نگاه محافل خواهان تغییر رژیم در غرب، از اپوزسیون برانداز به همان امید گذشته یعنی روحانی و اصلاح طلبان سخن گفت. اما آنچه که مشخص است، حلوا حلوا کردن کلمه رفراندم در پارلمانهای اروپایی و برخی از مطبوعات غربی طرفدار روحانی طی روزهای اخیر در حال اوجگیری است. اگر اوباما هدف برجام1 را قدرتگیری میانه روها در حکومت ایران معرفی می کرد، اکنون سیاستمداران مماشاتگر اروپایی در دولتهای متبوعشان، صحبت از تحقق رفراندم در صورت به سرانجام رسیدن برجام2 می کنند. اگر امانوئل ماکرون و دیگر رهبران اروپایی صحبت از نظارت بین المللی بر برنامه موشکی می کنند، اپوزسیون برانداز، ساده لوحانه نباید دلخوش به حمایت فرانسه و اروپا بنفع مردم ایران باشد.
در پایان اینکه باید دید آیا اروپاییان خواهند توانست خواسته و نقشه خود را عملی کنند یا نه. عملی شدن خواسته آنها و از زیر ضرب بدر بردن رژیم و منافع اقتصادی خودشان، بستگی به پارامترهای مختلف دارد. رژیم ضربه خورده و ورشکسته، ضعیف است. مشکل محرومان و رژیم هردو پول است که موجود نیست. حکومت به هیچوجه قادر به تغییر اولویتهای داخلی و منطقه ای خود نیست. قیام محرومان و آزادیخواهان ایران، ضربه اساسی و کمر شکنی به استمرار طلبان داخلی و خارجی وارد کرده است. اما اینکه فکر کنیم دشمنان منافع ایران، دست روی دست خواهند گذاشت و به آسانی به خواسته مردم ایران برای تغییر بنیادی جمهوری اسلامی به یک دمکراسی سکولار و عدالتخواه تن بدهند، خوش خیالی است. از یاد نبریم که مانور رژیم و همدستان داخلی، مماشتگران اروپایی و آمریکایی اش تاکنون همواره بخاطر نبود و یا ضعف یک اپوزیسون .قدرتمند در کنار مردم بوده است.