این مطلب برای اولین بار در سایت اخبار روز منتشر شد
کیوان کابلی
در حالی که جنبش مردم ایران در دی ماه 98 به صراحت با شعار “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا” تکلیف خود را با فریب بیست ساله اصلاحات تعیین کرد و علنا با شعار مرگ بر دیکتاتور خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی شد اما بختک اصلاح طلبی همچنان جنبش محیط زیست ایران را در چنبره خود گرفته و آن را زمینگیر کرده است.
برخی از سلبریتیهای محیط زیستی با استفاده از فضای ایجاد شده توسط دستگاههای امنیتی رژیم، آزادانه و هدفمند جنبش بزرگ محیط زیستی در ایران را قفل کرده و با ارائه راهکارهای مضحک و حداقلی، مداوما وعده اصلاحات در زمینه بهبود شرایط محیط زیست میدهند.
یکی از این شیوههای اصلاح طلبانه ذکر شده، براه انداختن طومار و تشویق فعالان محیط زیست و مردم به امضای این ردیهها و دادن وعده بهبودی اوضاع با الفاظی همچون تاب آوری و امید به آینده است. محمد درویش، یکی از اصلیترین چهرههای ارائه وعدههای دروغین محیط زیستی است که آزادانه با برگزاری سمینار، سفر به نقاط مختلف کشور همواره جوانان و فعالان محیط زیست را به همکاری با سازمانهای به اصطلاح مردم نهاد وابسته به حکومت تشویق میکند و اعتراضات جوانان را به سمت و سوی امضا کردن طومار سوق میدهد. این در حالیست که 8 تن از فعالان محیط زیست تنها بخاطر سفر و عکسبرداری از محیط زیست و وحش در مناطق مختلف کشور، به مدت بیش از 6 سال زندانی شدند و کاووس سید امامی در زندان به قتل رسید.
محمد درویش علاوه بر داشتن پست دولتی در سازمان باصطلاح حفاظت از محیط زیست رژیم در دوره معصومه ابتکار و عیسی کلانتری در دولت روحانی، برای یکبار تردد نمایشی ابراهیم رئیسی با مترو هورا میکشید. او سپس در جلسهای که به دعوت جلاد قتل عام 67 در باره محیط زیست برگزار شد و در آن تعدادی از حضار شعار مرگ بر زندانیان محیط زیستی دادند، شرکتکرد. پس از مرگ رئیسی و در جریان انتخابات ریاست جمهوری رژیم، محمد درویش یکی از مبلغین مسعود پزشکیان بود و در کانالهای گوناگون اجتماعی، مداوما فعالان محیط زیست و جوانان را برای شرکت در انتخابات و رای به پزشکیان تشویق میکرد. آقای درویش که سالیان متمادی در رویای رفتن به پردیسان(محل ساختمان سازمان حفاظت از محیط زیست) بجای کلانتری و سپس سلاجقه برای تصدی پست ریاست سازمان به اصطلاح حفاظت از محیط زیست بسر میبرد، پس از انتصاب پزشکیان، ابتدا از قول دوستانش در روزن آنلاین برای این پست کاندید شد اما طی یک اطلاعیه اعلام کرد قصد رفتن به پردیسان را ندارد و از خانم شینا انصاری، رئیس فعلی سازمان محیط زیست رژیم حمایت کرد.
او در این اطلاعیه نوشت: ” نخست آنکه بنده عضو کمیتهای هستم که زیر نظر رییسجمهور موظف به انتخاب معاون ایشان در حوزه محیطزیست است. بنابراین، اخلاقی نیست خود را داوطلب چنین مسئولیتی کنم.” خانم انصاری، برگزیده محمد درویش، از زمان معاونت پزشکیان تاکنون فقط سه توییت در شبکه اکس (توییتر سابق) نوشته که یکی در سوگ حسن نصرالله، دیگری درباره جزایر سه گانه خلیج فارس از منظر سیاسی و یک توییت نامربوط در باره دریاچه ارومیه بوده است.
از اقدامات دیگر محمد درویش، براه انداختن طومار و جمع آوری امضا بر علیه علیرضا زاکانی، شهردار تهران بود که با همه تبلیغات و پر کردن فضای رسانهای عملا به جایی نرسید. آقای درویش خوب میداند که شبکه اختلاس و فساد حامی زاکانی با طومار و جمع آوری امضاء عقب نشینی نمیکند اما همچنان با داغ کردن اینگونه مباحث، فعالان محیط زیست را سرگرم نگاه داشته تا به وظیفه اصلی یعنی مقابله واقعی با طرحهای ضد محیط زیستی سپاه پاسداران و شرکتهای وابسته به آن نپردازند. طرحهایی مانند خشکاندن تالابها و دریاچهها از طریق سد سازیهای بیرویه، پروژههای مخرب معدن کاوی، آتش زدن عمدی جنگلهای کُردستان، جنگل تراشی، دفن زباله و پسماند در جنگل هیرکانی، طرحهای احمقانه و پرمنفعتِ انتقال آب برای دریافت بودجههای نجومی، آلوده کردن مزارع هموطنان عرب، توسعه توریستی تالاب شادگان برای بیکار کردن عربهای منطقه و کوچ آنان، طرح مخرب پتروشیمی میانکاله، خشک کردن تالاب هورالعظیم برای حفر چاههای جدید نفت برای هزینه کردن گروههای تروریستی در منطقه و دهها پروژه و طرحهای ضد مردمی و ضد محیط زیستی دیگر که فعالان و جوانان باید بطور عملی در برابر شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران بایستاند و با اعتراض، اخلال و کارشکنی با آنها مقابله کنند.
آقای درویش و همکاران ایشان برای جلوگیری از فعالیتهای موثر در زمینه بهبود شرایط محیط زیست، همچنان با گفتمان اصلاح طلبانه سعی در به بیراهه کشیدن فعالیتهای محیط زیستی دارند. پس از 45 سال اجرای سیاستهای مخرب جمهوری اسلامی در حیطه محیط زیست، اکنون اکثر قریب به اتفاق فعالان و کارشناسان دریافتهاند که جلوگیری از ادامه تخریب محیط زیست مردمان ایران تنها با تغییر رژیم حاکم و استقرار یک نظام دمکراتیک در ایران امکان پذیر است. اکنون زمان آن رسیده که بختک اصلاح طلبی از روی جنبش عظیم محیط زیستی ایران برداشته شود تا فعالان واقعی و سازمانهای مردم نهاد مستقل وارد کارزار اصلی یعنی متوقف کردن طرحهای مخرب محیط زیستی سپاه پاسداران به هر طریق ممکن شوند.