به مناسبت روز جهانی آب – فاجعه بحران آب، آلودگی و کمبود آن در ایران

3/23/2013

waterDayدکتر کاظم موسوی زاده
مقدمه:

آب با محیط زیست رابطه جدایی ناپذیر و تنگا تنگی دارد. آب در اکولوژی یک منطقه نقش تعیین کننده ای دارد و بدون شک توسعه پایدار، حراست از محیط زیست و حقوق بشر با مدیریت صحیح آب است که درهم می آمیزد و کامل می شود.

فاجعه بحران آب در ایران و در حاکمیت آخوندی برای عام و خاص بسیار شناخته شده است.

برخی از مشکلات و مسائل جدی فراروی مدیریت منابع آب کشور عبارتند از:

(گسترش آلودگی منابع آب، کاهش سرانه منابع آب تجدید شونده، اضافه برداشت آب از سفره های زیر زمینی و تشدید بحران کمبود آب در دشتها، تحمیل طرح های آب بدون توجه به ارزیابی و مطالعات جامع آب و تراکم طرح های در دست اجرا و تشدید بحرانهای اجتماعی و منازعات بر سر- تامین- آب، و دیگر، حسینی فر، مدیر کل دفتر نظام بهره برداری و حفاظت آبهای سطحیدر جمهوری اسلامی، سایت خبری وزارت نیرو، دفتر روابط عمومی و امور بین الملل، ۱۷/شهریور/۱۳۸۳).

بدینسان تخریب منابع و آلودگی آبها، توهینی آشکار به شان و مقام انسانی است و می بایست هم اینچنین در کارنامه سیاه رژیم آخوندی درباره نقض حقوق بشر مردم ایران ملحوظ و ثبت گردد.

با این وجود، رژیم و معصومه ابتکار مسئول سازمان محیط زیست در دولت آخوند خاتمی، بویژه در سمینارها و نشستهای بین المللی شرکت می کنند، بر توانمندی و برنایی نگرش دینی زیست بومی نظام در حل مدیریت جامع آب در ایران، تاکید می نمایند.

(معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست روز دوشنبه ۱۰/۱/۸۳ در هشتمین اجلاس ویژه شورای حکام برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد و نشست وزرای محیط زیست در کره جنوبی بر دستاوردها ی جمهوری اسلامی ایران در دو دهه گذشته از جمله در زمینه انجام ارزیابی زیستمحیطی برای کلیه پروژه ها ی بزرگ و زیر ساختی کشور و حفاظت کمی و کیفی آب و مدیریت جامع منابع آب با نگرش اکوسیستمی (زیست بومی) جمهوری اسلامی! تاکید نمود. معاون رئیس جمهور در سخنان خود براساس ارزیابی های علمی اخیر! به کلیه اعضا ی جامعه جهانی در خصوص وضعیت ناگوار تغییر آب و هوا، تنوع زیستی و ایمنی زیستی که جهان را مورد تهدید قرار داده است، هشدار داد، ازسایت اینترنتی سازمان محیط زیست، اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل، ۸۳،۱،۱۰).

– در این واقعیت که تبلیغات دروغ از ویژه گیهای مهم این رژیم است، جای تردید نیست، اما به معصومه ابتکار دکترمحیط زیست! باید گفت که امروزه انگیزه اساسی و اهمیت و آگاهی عمومی در جهان که در مفهوم اکولوژی نهفته است، از حمایت علمی، تجارب و مدارک آن سرچشمه می گیرد، نه از موضع اخلاقی، سیاسی و یا غیره. بنابراین اکولوژی چیزی بس فراتر از دستگاه ایدئولوژی، طرز اندیشه دینی، معنوی و اخلاقیات زیست بومی متاثر از دیدگاه ولایت فقیهی و جهان بینی دوران عصر حجر آخوندی است. باید گفت که در فلسفه و نگرش و رفتار زیست بومی مورد اشاره ابتکار، تمام موهبت ها و امتیازات نهفته در طبیعت و محیط زیست، عطیه ای الهی است، که مالکیت و اختیارات آن به نظام مذهبی و رهبر دینی و ولی فقیه تعلق دارد. در این اندیشه کانون اصلی ارزش، انسان و منابع طبیعت بطور غیرمتمایز از یکدیگر نیستند، بلکه ارزش ذاتی، افراد انسان (اشرف المخلوقات) به عنوان موجودات متمایزی از طبیعت هستند. در این نگاه مذهبی- هر چند هم که پدیده جهان طبیعی ارزشمند جلوه داده می شوند، ولیکن ارزش آن معمولا خصلت ابزاری دارد، یعنی طبیعت فقط برای آدمی (بطور خاص مومنین) و به خاطر آن هااست که کار می کند و ارزش دارد یا تا جایی که آدمی برای آن ارزش قائل است اهمیت دارد (اوست خدایی که زمین را برای شما رام و هموار کرد. پس شما بر پستی و بلندی آن راه روید و از زرق روزی خدا بهره مند شوید، سوره ملک آیه ۱۵/ و خداوند زمین را بستر شما نهاد تا در زمین راههای گونه گون در نوردید، وزآن پس زمین را برای بهره وری از آن بگسترایند، سوره نوح آیه ۲۰ و ۱۹).

(منابع طبیعی آب، جنگلها و مراتع…..از جمله نعمات و برکات الهی می باشد که از دست غارتگران و چپاولگران آزادشده و تحت مالکیت نظام جمهوری اسلامی قرار دارد، گزارش سازمان جنگلها و مراتع در کیهان سال ۱۳۶۴ جلد اول صفحه ۶۴).

بدینسان اگر سیاستها و خط مشی های اجرایی زیست بومی در زمان حکومت آخوندی را بررسی کنیم، بطور یقین چیزی جز فرهنگ حرص، غصب و چپاول و مصرف بی رویه سرمایه ها و منابع ملی، در راستای هدف و منافع جیب رهبران نظام باصطلاح الهی، ارگانهای دولتی و نیروهای اختناق و سرکوبگر نظام آخوندها نخواهیم دید.

– البته معصومه ابتکار در حالی مدعی مدیریت جامع آب در رژیم جمهوری اسلامی در ایران است، که سردمداران و مسئولان نظام دینی، که تصمیمات و اقدامات سیاستهای توسعه پایدار و محیط زیست! دولتی را تدوینودنبال می کنند،بروزمسائل و مشکلاتپی در پی خشکسالی و کم آبی و سرازیرشدن آب و سیلابها و خرابیهای ناشی از آن در بسیاری مناطق کشور در دو دهه گذشته را، خواستی الهی برای هدایت امت استدلال می کنند. این گونه نظرات، برداشتهایی جاهلانه و مخرب هستند که طبیعتا هیچگونه مشابهتی با دانستنیها، پیشرفتها و دستاوردها ی علمی و عملی اکولوژی امروزه بشر نداشته و نیز نخواهد داشت.

– بعلاوه تجربه نشان داده است، که برای یک فرد با ماهیت مذهبی متعصب و بنیاد گرای مسلمان همچون سردمداران نظام حاکم بر ایران، کار کردن با چیزهای ناپاکی چون آب لجن فاضلابها و فضولات زباله ها، نجس محسوب شده و اساسا اندیشیدن در این گونه موارد، موضوعی بسیار صقیل به شمار می رود.

در دو دهه اخیر مشکلات و معضلات مواد زائد مایع و جامد، از مهمترین و اصلی ترین عوامل آلوده کننده های مربوط به منابع در مناطق کشورمان به شمار می رود. (اما این موضوع نیز برای سیاستگزاران و مجریان مملکت مانند بسیاری دیگر از بحث های مربوط به محیط زیست و منابع به عنوان صحبت های درجه چندم در میان مشکلات موجود تلقی می گردد، فصلنامه صلح سبز، شماره ششم، صفحه ۵، تهران بهار ۱۳۸۰).

قسمت اول

آب، مایه حیات

به یقین علمی، زیست شناسان آب را موجب پیدایش حیات و زندگی نخست جانداران می دانند. به هر سو و هر یک از پدیده ها ی موجود در طبیعت نظری بیفکنیم، علائم و آثاری از این ماده آشنا دیده می شود. آب در ترکیب و ساختمان موجودات زنده، خاک، هوا و گیاهان شرکت دارد. به طور مثال، ۶۰ تا ۷۰ در صد بدن یک انسان از آب تشکیل می شود، و بقیه اجزاء را حدودا ۲۰ در صد مواد پروتئینی، ۱۰ درصد مواد لیپیدی، ۵ درصد نمکهای معدنی و یک در صد هیدراتهای کربن تشکیل می دهند. دو سوم ساختمان بدن حیوانات هم از آب تشکیل می شود. آب اصلی ترین ماده تشکیل دهنده پروتوپلاسم گیاهی است، به طوری که بیش از ۹۵ درصد وزن آن را تشکیل می دهد. بعد ازهوا، آب مهمترین و ضروری ترین ماده ایی است که بشر بدان نیازمند است و بدون آن نه از انرژی و جریانهای عصبی خبری است و نه زندگی در کار خواهد بود. آب به طور ثابت در تمامی ترکیب اندامها موجود می باشد مغز ۸۵ درصد، قلب نزدیک به ۸۰ درصد، پوست ۷۰ درصد، مواد ترکیبی خون ۷۰ درصد، وغیره- آب در کلیه فعل و انفعالات شیمیایی و بیولوژیک و سوخت و ساز بدن شریک است و در حمل و نقل، توزیع، تجزیه و هضم مواد غذایی و همچنین دفع مواد زاید و زیان آور نقش اساسی به عهده دارد. در ضمن، آب باعث تنظیم و تثبیت حرارت بدن انسان است و همچنین تعادل فشار لازم بین بافت سلولها بدون آن امکان پذیر نیست. آب در میراث ژنیتیک آدمی نیز سهم مهمی دارد. یک انسان بزرگسال برای رفع نیازمندیها و جایگزین کردن دفع آب از بدن – که از راهها ی مختلف مثلا تعرق پوست، بازدم یا تخلیه ادرار و مدفوع صورت می گیرد- روزانه به طور طبیعی به دو تا سه لیتر آب احتیاج دارد که به طور متوسط ۵/۱ لیتر مستقیما از طریق آشامیدن و بقیه از طریق تغذیه و محتوای مواد غذایی و میوه جات تامین گشته و وارد بدن می شود. معمولا گرسنگی کمتر از تشنگی به انسان لطمه می زند، تشنگی سریعتر می تواند انسان را از پای در آورد. محرومیت از آب مانع کارکرد یاخته ها و فعالیت آنزیمها ی بدن می شود. در صورت عدم دریافت آب، بعد از گذشت سه یا چهار روزاختلالها ی شدید و بسیار جدی جسمی و روانی بروز خواهد نمود.

به طور کلی، مصرف سرانه آب در فصول مختلف سال (تابستان یا زمستان) نسبت به شرایط اقلیمی و منطقه زندگی (شهری و روستایی) متغیر می باشد. حتی مصرف سرانه آب متناسب با شرایط و استاندارد سطح زندگی، و معمولا وضع مالی و اقتصادی افراد، متفاوت است. آب و بهداشت با یکدیگر رابطه مستقیم دارند. از این رو، مقدار لیتر مصرفی سرانه آب، شاخصی برای تعیین میزان بالا و پایین رفتن سطح بهداشت عمومی، شرایط و کیفیت زندگی در جامعه، مد نظر قرار می گیرد. در کشورهای پیشرفته غربی میانگین مصرف سرانه آب بسیار متفاوت است. از آمارهای منتشر شده بطور نمونه، میانگین مصرف هر فرد در شبانه روز در شهری مانند پاریس ۵۰۰ لیتر ودر نیویورک ۸۰۰ لیتراست که کم و بیش در زمینه های مختلف زیر مصرف می شود.

– شرب: یک در صد،

– پخت مواد غذایی: ۳ درصد،

– شستشوی پارچه و موارد مختلف: ۱۳ درصد،

– شستشوی ظروف: ۱۳ درصد،

– موارد بهداشتی(توالت): ۳۰ درصد،

– حمام و دستشوییها: ۴۰ درصد.

(در شهرهای بزرگ بیش از صد هزار نفر جمعیت کشورها ی در حال رشد، الگوی متوسط آب مصرفی در شبانه روز برای یک انسان مقداری در حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ لیتر برآورد و تخمین زده میشود. حدودا ۷۰ در صد آب مصرفی در شهرها به صورت فاضلاب در می آید، کتاب دانستنیهای محیط زیست، منتشرشده اداره محیط زیست کشور آلمان در سال ۱۹۹۴، صفحه ۱۱۲۲ ).

مصرف سرانه آب در ایران

متاسفانه در حاکمیت آخوندی اصولا وضع و مقدار دقیق مصرف سرانه آب در شهرهای ایران به درستی مشخص نیست. آمارهای گوناگون موجود بسیار ضد و نقیض بوده، و بلحاظ سیاسی دستکاری و سانسور شده می باشند. درهر حال اجبارا باید به اخبارها و آمارهای آب در گذشته نیز تکیه کنیم که هم اکنون مسلما – با توجه به افزایش جمعیت و نیازهای زیستی و بهداشتی و غیره در سالیان اخیر- ا وضاع بدتر هم شده است.

با این وجود می باید میزان مصرف سرانه آب را در اکثر شهرهای ایران کمتر از اعداد و ارقام مزبور در کشورهای دیگر برآورد نمود.

(طی سالهای گذشته در شهرهای ایران آب جیره بندی شده و مردم مناطق مختلف شهرها هر روز ۵ تا ۷ ساعت و گاهی هم بیشتر از داشتن آب محرومند، آن هم در فواصل گرم و له له زدن از فرط تشنگی، برگ سبز، شماره ۲۶، صفحه ۱۱، تیر ۷۵). ولیکن اگر میزان مصرف آب از لا به لای گزارشهای کلی، ارزیابی و محاسبه گردد، (حجم آب مصرفی در شهرها در پایان سال ۷۲ سالانه به ۹/۲ میلیارد متر مکعب بالغ بوده است، منوچهری، معاون وزیر نیرو، مجله آب و محیط زیست، شماره دهم، آبان ۷۳، صفحه ۷۵). که با این احتساب میزان جمعیت فعلی بالای ۷۰ میلیون نفری کشور، میانگین مصرف سرانه ناخالص آب – یعنی مصرفهای خانگی، صنعتی و متفرقه باهم در بهترین صورت ۱۰۰ لیتردر شبانه روز می باشد.

و البته از این مقدار، ( متوسط خالص سرانه مصرف آب در ایران، در حدود ۱۵ لیتر در شبانه روز است، رضا امر اللهی قائم مقام وزیر نیرو، یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۲، مندرج در سایت اطلاعات آماری).

تازه همین حداقل مایه حیات و زیر بنای سلامتی هم به دلایل متعدد و از جمله کیفیت نازل و کمبود امکانات شبکه های آبرسانی شهری، قطع روزانه جریان انشعاب آب، توزیع غلط و نابرابر، گرانی و افزایش سرسام آور هزینه مصرف آب و گسترش فقر عمومی، در دسترس بخش وسیعی از خانواده ها در میهن آخوندزده ما نبوده است،(۵۰ در صد از مشترکان خانگی آب شرب شهری پایین تر از الگوی مصرف، حدود ۳۶ در صد بین الگوی مصرف تا ۲ برابر الگوی مصرف، و بقیه مصرف کنندگان نیز جزء مشترکان پر مصرف محسوب می شوند، معاون برنامه ریزی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، نشریه آب و محیط زیست، شماره دهم، صفحه ۷۴، آبان ماه ۷۳).

البته باید در مورد تقاضای آب در کشور توجه داد که در سالهای اخیر کمبود و خشکسالی به جزء سال ۷۸ نداشتیم و بارشهای مهرماه و زمستانی در بعضی مناطق کشور دو سه برابر معمول بوده است. با در نظر داشتن این مساله در شرایط فعلی (کل منابع آب کشور ۱۳۰ میلیارد متر مکعب است. از این مجموع آب حدود ۶ درصد در بخش شرب و بهداشت و یک در صد در بخش صنعت مصرف می شود و حدود ۹۳ در صد در بخش کشاورزی. این مصارف از منابع ریزشها و آب زیر زمینی است که با توجه به وجود بحران در سفره های آب زیر زمینی مساله اضافه برداشت-، پیامدهای تخریبی جبران ناپذیری دارد، حسینی فر مدیر کل دفتر نظام بهره برداری و حفاظت آبهای سطحی، ۱۷/شهریور/۱۳۸۳ ، سایت خبری وزارت نیرو، دفتر روابط عمومی و امور بین الملل).

(در دستور کار 21، بخش 18 مصوبات کنفرانس سران زمین در ریو – سا ل 1992- توصیه شده است که تا سال 2000 باید برای همه مردم شهرها در کشورهای جهان روزانه 40 لیتر آب قابل شرب تهیه شود، و تا سال 2025 نیز همه انسانها باید به آب سالم و تصفیه شده دسترسی کامل داشته باشند. تمام فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در توسعه تا حد زیادی به آب سالم (شیرین) بستگی دارد. بنابراین مدیریت منابع آب در کشورها در دهه 1990 و بعد از آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است).

در سالیان اخیر در بسیاری کشورها ی در حال توسعه و همسنگ ایران، که با مشکلات و مسائل هماهنگ سازی عرضه و تقاضای آب – مورد نیاز جمعیت و رشد و توسعه اقتصادی- روبرو و مواجه هستند، اقداماتی فراگیر و همبسته در موارد:

تامین و توزیع مایحتاج آب سالم و مصرف درست در بخش های مختلف،

جمع آوری، تصفیه صحیح و استفاده مجد د از ریزشها و آب فاضلابها،

نگهداری، مراقبت و توسعه حوضه های آبریز سطحی و زیرزمینی،

و نیز کنترل و جلوگیری از افزایش جمعیت و مهاجرت به شهرها با بالا بردن سطح آگاهیهای زیستمحیطی و ترغیب مشارکت و همکاریهای عمومی در امور و مسائل آب در جامعه در دستور کار قرار گرفته و در حال اجرا می باشند.

نیازی به تاکید نیست که ایران در شرایط طبیعت نیمه خشک، توزیع نامناسب زما نی و مکانی ریزشهای جوی و پراکندگی و محدود بودن منابع طبیعی آب در جغرافیای گسترده ایران قرار دارد و بنابراین بطور عاجل تدوین و اجرای یک استراتژی (سیاستگذاری و سرمایه گذاری) ملی برای حفاظت پایدار منابع آب در کشور بسیار ضروری واجتناب ناپذیر می نماید. لیکن عدم انجام چنین سیاست و طرح و برنامه های علمی و عملی زیستمحیطی مورد ذکر در ایران، تنها در سایه منافع اقتصادی سیاسی ایدئولوژیک نظام آخوندها قابل توجیه بوده و همانگونه که شاهد آنیم، تاکنون هم عملی نگشته است.

“بسیاری از کشورهای منطقه سالهاست که برای تامین آب مورد نیازبرنامه ریزی کرده و برنامه های خود را با هوشیاری پیش می برند. در یک چنین شرایط حساسی هنوز کشور ما در بخش آب، دارای سیاست مشخص و تعریف شده ای نیست. روش های سنتی برداشت آب هنوز در بسیاری از مناطق در دستور کار قرار دارد. در این سالیان سدهای بزرگ بدون کوچکترین توجیه اقتصادی ساخته می شوند. انتقال آب از مناطق پر آب به مناطق کم آب بدون بررسی های دقیق علمی هم چنان ادامه دارد. برای اینکارخرج دلارهای نفتی حا ل ما بخوانید حا ل آخوندها- را خوش و آینده منابع را مبهم ساخته است. منابع آب همه در حا ل مصرف اند و گویی این منابع تمامی ندارد. اما زنگ خطر به صدا در آمده است. ما در حال عبور از مرز بحران هستیم. دولت….ایران باید با هوشیاری کامل، روش های سنتی و ناپایدار مصرف آب را کنار گذاشته وبه روش های پایدار در این زمینه روی آورد، دکتر جما ل معینی ازمسئولین فصلنامه محیط زیست سازمان حفاظت محیط زیست جمهوری اسلامی و سردبیر کنونی نشریه صلح سبز جبهه سبز ایران، شماره سیزدهم، صفحه 7، پائیز 1383”. “سخن از عبور مرز بحران آب است در حالیکه بنابر اظهارات رسمی مقامات مربوطه رژیم آخوندها، متوسط سرانه مصرف آب در ایران در حدود 15 لیتر در شبانه روز است، رضا امراللهی، قائم مقام وزیر نیرو 22 آذر 82، سایت اطلاعات آماری. “

وضعیت مقادیر منابع آبی در ایران

در حوزه های مدیریت پایدار آب، شناخت مقادیر درست منابع آب و آمارگیری پیوسته آن در محدوده کشور و در مقیاس بین المللی – برای کنترل و موازنه مصرف با وضعیت منابع کلی آب جهانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به علاوه، جمع آوری اطلاعات رایانه ای و اندازه گیری منظم و مداوم جریان آب رودخانه ها، سطح آبهای زیرزمینی، بارش، تبخیر و سایر متغیرها از قبیل رطوبت خاک، وضع جنگلها و فضای سبز درشهرها – از نظر ذخیره آبهای زیرزمینی در زمره برنامه سیستم مدیریت علمی آب به شمار میروند. در زمینه آبرسانی شهری و روستا یی نیز موارد استحصال ، ذخیره سازی، تصفیه، انتقال و توزیع آب، و هم چنین تصفیه بهداشتی فاضلابها و برگشت دادن آن به منابع طبیعی خود، از مسائل مبرم و مهم مدیریت آب آشامیدنی در یک کشور به حساب می آیند.

جداول زیر مقدار ذخایر آب در ایران در مقایسه با بیلان ذخایر آب در کره زمین – از منابع معتبر علمی – نشان می دهد.

جدول 1، بیلان آب در کره زمین (از کتاب بامگارتنر رایشل، وین سال 1975)
حجم (کیلومترمکعب)
منبع
الف- آب شور
1320/000/000
اقیانوسها
104000
دریاچه های آب شور و دریاها
000/104/ 1320
جمع آب شور کره زمین
ب- آب شیرین
400/000/000
یخهای قطبی غیر قابل دسترس
12900
آب جو
125000
دریاچه های آب شیرین
1250
رودخانه ها
67000
رطوبت خاک زمین
8/400/000
سفره های زیرزمینی (عمق صفر تا بیش از 800 میلیمتر)
38/606/150
جمع آب شیرین کره زمین
پ- باران و تبخیر
حجم ریزش سالانه باران بر سطح خشکی
111000
(ارتفاع متوسط بارندگی 800 میلیمتر)
72000
مقدار تبخیر سالانه از خشکیها

جدول 2، ذخایر آب در ایران (از کتاب مهندسی محیط زیست جلد اول سال 1371، صفحه 222 تا 225، دکتر مجید عباس پور استاد دانشگاه)

حجم (میلیون متر مکعب)
منبع
الف- آب شیرین
35000
سفره ها و عرصه های زیرزمینی
97000
رودخانه ها و جریانهای سطحی
132000
جمع آب شیرین (زیرزمینی و سطحی)
ب- باران و تبخیر
400000
حجم ریزش سالانه باران (ارتفاع متوسط بارندگی 250 میلیمتر)
240000
مقدار تبخیر سالانه

درباره جدولهای فوق باید اضافه کرد که، اصولا مقدار آب در جهان ثابت است. اما، بیلان آبی کره زمین در کتابهای گوناگون بسیار متفاوت ذکر شده است، که اختلاف نظرها در این زمینه، غالبا در مورد میزان آب موجود در رسوبات و سنگها می باشد. بطور تقریبی از مجموع 510 میلیون کیلومتر مربع سطح زمین، حدودا 1/361 میلیون کیلومتر مربع آن را آب پوشانده است. تقریبا 2/97 درصد آبهای کره زمین شور بوده، و 1/2 درصد آن حاوی یخهای مناطق قطبی است و فقط 7/0 درصدش را آبهای شیرین – که شامل ذخایر قابل استفاده و منابع اصلی آبهای آشامیدنی جهان نیز هستند- تشکیل می دهند. سهم ایران از کل منابع آب شیرین جهان، تنها کمتر از 0002/0 درصد می باشد. “حجم بارش سالیانه در ایران 400 میلیارد متر مکعب است. از این میزان 270 میلیارد مکعب دوباره تبخیر شده و در چرخه آب قرار می گیرد و بقیه، یعنی 130 میلیارد متر مکعب به عنوان آبهای تجدیدپذیر به صورت آب های سطحی (92 میلیارد متر مکعب) و آب های زیرزمینی (38 میلیارد متر مکعب) می تواند مورد بهره برداری قرار گیرد، وضعیت منابع آبی ایران، فصلنامه صلح سبز، سال ششم شماره سیزدهم، صفحه 6، پائیز 1383”.

ولیکن در دو دهه گذشته “از بقیه حدود 130 تا 160 میلیارد متر مکعب بارش سالانه، تنها 35 میلیارد متر مکعب به مصرف تغذیه منابع آبی زیرزمینی رسیده و حدود 1/59 میلیارد متر مکعب توسط شبکه ها و کانالهای آبیاری استحصال می شود. ما بقی نیز به صورت کنترل نشده و سیل آسا از دسترس استفاده خارج شده و بیهوده به دریای خزر و خلیج فارس و دریاچه ها و مردابها ی داخلی و کویر سرازیر می باشند، ماهنامه تخصصی سنبله، شماره 77، بهمن و اسفند 1374، و شماره 81 مرداد ماه 1375 صفحه 7 و 8”.

درباره منابع آب زیرزمینی و موارد استحصال آنها باید توجه داشت که بر اساس آمارهای تاکنونی “تا سال 1372 در کشور 35960 چشمه با تخلیه سالانه 10 میلیارد متر مکعب، 28040 رشته قنات با تخلیه 10 میلیارد متر مکعب، چاه نیمه عمیق 187 هزار حلقه با تخلیه 5/11 میلیارد متر مکعب، چاه عمیق 77 هزار حلقه با 5/25 میلیارد متر مکعب وجود داشته که در مجموع میزان آبدهی سالانه آنها 57 میلیارد متر مکعب بوده است، بولتن وضعیت منابع آب کشور، شماره 11، آبان 74”. با این حساب، منابع آب زیرزمینی 57 میلیارد متر مکعب آب مصرفی کشور برای مصارف عمده خانگی، صنعتی و کشاورزی را تامین می کند، که این میزان آب تقریبا برابر با مقدار ریزش بارانی است که هر ساله در حاکمیت آخوندها در ایران بیهوده روانه دریاها و کویر می شود.

البته باید متذکر شد که عوامل آلودگی نیز بیشتر آب باقیمانده منابع را از بین می برد. بنابراین مساله حفاظت کیفی و کمی منابع آب از اولویت زیستمحیطی ویژه ای برخوردار است و مدیریت و فهم علمی لازم، رسیدگیهای همه جانبه و مستمر فنی و تکنیکی – و ضوابط و مقررات حقوقی مربوطه و قابل اجرا- را در این زمینه ضروری می نماید، که استفاده و بهره برداری درست از ریزش و منبعها ی کشور، ایمن سازی، جلوگیری از هرزروی آبهای طبیعی، مهارکردن صحیح رودخانه و سیلابها، توجه به امور زهکشی، ایجاد مخازن لازم و اصولی ذخیره آب، کنترل و توسعه مفید و مناسب شبکه ها و ایجاد تاسیسات مجهز و مدرن آبرسانی مورد نیاز در شهرها و نقاط مختلف کشور، در این زمره اند. اما، به رغم تبلیغات زیاد کارگزاران رژیم آخوندی، متاسفانه طی سالهای اخیر به بهره برداری عملی و موثر همان مقدار منابع نزولات برداشت شده نیز توجه جدی و کافی نشده، و دراین باره مشکلات متعددی وجود دارد که تاکنون لاینحل مانده است.

“از 400 میلیارد متر مکعب بارندگی سالانه کشور، 91 میلیارد متر مکعب آن قابل استفاده است، در صورتی که تمام آبخیزهای کشور اصلاح و آبهای سطحی مهار و آبهای زیرزمینی درست استحصال شوند، وزیر کشاورزی رژیم، روزنامه سلام، 7 اسفند 74”.

“وقتی ما یک سیستم آبرسانی داریم و تولید این سیستم در واقه از تقاضا عقب می ماند این وارد حالت بحرانی می شود. ما الان با برداشت غیر معقول از آبهای زیرزمینی داریم جوابگوی مصرف می شویم و هی گونه حاشیه ایمنی برای آبرسانی تهران و شهرها نداریم. یعنی اگر یکی از تصفیه خانه ها یا خطوط آبرسانی ما دچار مشکل شود، تمام شهر تهران دچار معضل آبرسانی خواهد شد. چرا که امکانات فنی ما بسیار ناچیز است. در اقصی نقاط کشور ما همین بحران را داریم. یک استانداردی داریم که بر اساس آن هر نفر در سال حدود دو هزار متر مکعب آب سهمیه مصرف دارد که این دو هزار متر مکعب برای کشاورزی، صنعت و شرب است. اما این دو هزار متر مکعب در سال 79 در شهر تهران به حدود 400 متر مکعب رسیده است و این عمق فاجعه است، معاون نظارت و بهره برداری شرکت آب و فاضلاب استان تهران، روزنامه انتخاب 28 اسفند 79”.

علاوه بر موارد فوق، وضعیت کاهش منابع آب و سهم سرانه آب در دوران خاتمی بسیار بحرانی تر شده است . “بر اساس شاخص های دنیا، کشوری که بیش از 40 در صد منابع آبی خود را مصرف کند وارد تنش آبی شده است و بر این اساس ایران وارد بحران آبی شده است، سهم سرانه سالیانه آب از ذخایر زیر زمینی و سطحی در ایران، 6203 میلیمتر در سال 1334، 2025 میلیمتر در سال 69 و 816 میلیمتر در سال 1404 خواهد بود. با توجه به مرز سرانه بحرانی در دنیا کمتر از هزار میلیمتر، ایران در حال حاضر در مرز بحران کامل آب قرار گرفته است، حسنی فر مدیر کل نظام بهره برداری حفاظت آب های سطحی در جمهوری اسلامی، سایت خبری وزارت نیرو، 17/شهریور/1383”.

البته مقامات و کارگزاران مربوط به آب در نظام آخوندی با ارزیابی وضعیت کنونی منابع آب کشور درحد بحرانی، تلاش می کنند که اوضاع تخریب و نابودی منابع طبیعی آب را کم اهمیت جلوه داده و آن را قابل کنترل و اصلاح وانمود کنند، در حالیکه آمار و ارقام مقادیر برداشت از ذخایر زیرزمینی و سطحی کشور مبین اینستکه رژیم آخوندی “تاکنون حدودا 71 درصد از 130 میلیارد متر مکعب ذخایر آب تجدید شونده ایران را مورد استفاده قرار داده است، مندرج در سایت اینترنتی نشریه سبا، شماره 13 آذر 1383″، بدینترتیب اگر این مقادیر را با توجه به سطوح تعریف شده جهانی میزان مصرف در جدول زیر مقایسه کنیم، مشاهده می شود که میهن آخوندزده ما با یک روند بحران شدید ومزمن آب روبرو است که پیامد های مخرب آن برای نسلهای آینده نیز بطور جدی نگران کننده و جبران ناپذیر می باشد.

وضعیت آبی بر اساس میزان برداشتی و مصرف
وضعیت آب
مصرف
بحران خفیف آب
کمتر از 10 درصد منابع آب قابل دسترس
بحران متوسط
20-10 درصد آب قابل دسترس
بحران نسبتا شدید
40-20 درصد منابع آب قابل دسترس
بحران شدید مصرف آب
بیش از 40 درصد منابع آب قابل دسترس

آن چه تاکنون به سر آبهای ایران آمده، ناشی از عوامل جهل آخوندی و بخصوص سوء مدیریت حاکم بر سازمان محیط زیست و شرکت های آب و فاضلاب متعلق به باندهای چپاولگر وابسته به جناحهای رژیم است،”در این مورد میتوان از جمله به نامه جمعی و هشدارهای اخیر کارگزاران و کارشناسان و تکنسین های شرکت آب و فاضلاب در مشهد استناد کرد، ).

ضایعات اکولوژیک، اقتصادی و انسانی برآمده از اتلاف منابع آب در حاکمیت آخوندها، فهرستی طولانی دارد که در زیر به برخی موارد مهم تجربه شده اشاره می شود:- کاهش جریان رودخانه ها،

– افت سطح آب های زیرزمینی،

– کاهش محصولات کشاورزی و گرانی تولیدات مایحتاج مواد غذایی و به خطر افتادن معیشت و زندگی مردم،

– کاهش جمعیت حیات وحش به ویژه آبزیانها،

– پائین رفتن سطح دریاچه ها، نهرها، قناتها و مخازن آبی، که این تغییر کمیت، بطور خودکار تغییر کیفیت منابع سطحی و زیرزمینی را نیز بهمراه دارد،

– کاهش محصولات مرتعی و فشار بر دامها،

– افزایش کم آبی و خشکسالی با توجه به شرایط آقلیمی و آب و هوایی نیمه خشک ایران، در آینده شاهد گرم تر شدن جو زمین خواهیم بود که در امتداد آن بطورمثال تعداد موارد آتش سوزی در مناطق سرسبز و جنگلی نیز افزایش می یابد. هم چنین پیامد و عوارض سیاست و برنامه های جنگل تراشی و نابودی گسترده جنگلها در سالیان اخیر، علاوه بر کاهش بارندگی محلی و ناحیه ای، افزایش چشمگیر تعداد سیلابها، فشار بر مراتع و نابودی منابع مسکونی، کشاورزی و اقتصادی و همچنین ازدیاد بیماریهای زیستمحیطی و بهداشتی و غیره ناشی از کم آبی و بی آبی در بسیاری مناطق کشور درچشم انداز خواهد بود.

بنابراین در یک کلام باید گفت که امکانات و منابع موجود آب در ایران- با وجود افزایش جمعیت- بیشتر از آن تقاضای فزاینده است و اگرعوامل آلودگی نیز بیشتر آب باقیمانده را غیر قابل مصرف نمی کرد، اساسا در دو دهه گذشته مردم و میهن ما بطور دائم با مشکل و بحران کمبود آب روبرو نمی شدند. البته مردم ایران مسبب و عامل اصلی این بحرانها را بخوبی می شناسند و بطور مداوم طی سالهای گذشته “در اعتراض به کمبود آب در مقابل مراکز فرمانداریهای – رژیم آخوندها – تجمع کرده و خواستار حل فوری مشکل کم آبی می باشند، روزنامه آفتاب، 25 تیر 83”.

لودگی منابع و آب آشامیدنی
مقدمه

در سال 1992 در نشست سران کشورهای جهان در ریو ، روز 22 مارس هر سال به نام روز جهانی آب برای زندگی و بقای انسان از سوی مجمع عمومی ملل متحد نامگذاری و تعیین شده است. لذا موضوع مشکلات و مسائل بحران آب، و عدم مدیریت علمی و برنامه ریزیهای همه سو نگر برای کنترل و گسترش فزاینده آلودگی منابع آب – در حاکمیت آخوند ها – در ایران، بخصوص از جنبه سیاستهای زیستمحیطی بین المللی و منطقه ای، به گونه ای ویژه ای عرض اندام می کند.

ابتدا باید عنوان شود که، اخبار و اطلاعات مربوط به آلودگی منابع و آب آشامیدنی در ایران، بنابر قانون نحوه جلوگیری از آلودگی آب در رژیم جمهوری اسلامی محرمانه تلقی می گردد. (مدارک و اطلاعاتی که جنبه محرمانه دارد و توسط مسئولان در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست گذارده می شود، کاملا محرمانه تلقی شده و جز در موارد قانونی مورد استفاده قرار نخواهد گرفت، مصوب 16/4/73، تبصره 2 ماده 2).

هم چنین لازم به توضیح است است که در نظام آخوندی، علاوه بر وزارت نیرو، وزارتخانه های دیگری چون وزارت بهداشت، مسکن و شهرسازی، جهاد سازندگی، کشاورزی و سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمان – شرکت های- آب و فاضلاب – وابسته به بنیاد مستضعفان و جانبازان- در زمینه حفاظت از منابع و آب مشروب کشور مسئولیت دارند و ریاست عالیه حفاظت از محیط زیست و منابع آب در کشور، در دست ریاست جمهوری رژیم، سید محمد خاتمی قرار دارد.

تعریف کلی آلودگی آب

آلودگی آب از افزودن هر جسم خارجی به ترکیبات طبیعی آن حاصل می شود، بطوریکه اگر کیفیت فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی آن طوری تغییر نماید که برای انسان و سایر موجودات و کشاورزی غیر قابل مصرف و مضر باشد، آلودگی پدید آمده است. معمولا آبی را آلوده می گویند که مقدار اکسیژن محلول در آن از مقداری که برای زندگی آبزیان ضروریست کمتر باشد. از اینرو هر مصرفی از آب به کیفیت ویژه ای نیاز دارد و برای هر نوع استفاده ای استانداردهای بین المللی معینی تدوین شده است که، از دیر باز در کشورهای پیشرفته صنعتی و حتی همسنگ ایران در جهان رعایت و اجرا می گردند.

متاسفانه در دوران حکومت آخوندی، نه تنها بحران کم آبی کشور را تهدید می کند، بلکه علاوه بر آن همه منابع آبی نیز در معرض خطرات آلودگی قرار دارد. (حدود 70 درصد از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی کشور در معرض انواع آلودگی شیمیایی، بیولوژیکی و دیگر قرار دارد، معاون وزیر نیرو، روزنامه کیهان، 8 اردیبهشت 70).

طبق آخرین آمار ارائه شده در گزارش بانک جهانی در مورد اوضاع محیط زیست و منابع طبیعی آب در ایران که در سال گذشته ارائه شد، (هر ساله بیش از 20 میلیون تن گنداب و فاضلابهای شهری، صنعتی و شیمیایی تصفیه نشده به آبهای سطحی، زیرزمینی، دریای خزر و خلیج فارس وارد می شوند. علاوه بر آن روزانه 45 هزار تن زباله در شهرهای کشور تولید می شوند که این رقم به جز تولید زباله در روستاها، بخش صنعت و مواد رادیوآکتیو و دیگر در کشور است که عدم وجود امکانات مناسب و مجزا برای دفع علمی آنان، یکی از عوامل عمده و مهم آلودگیهای منابع آبی و شرب در کشور می باشد. آمارهای جهانی تازه نشان می دهد که هر سال دست کم 2/1 میلیون بشکه نفت و ترکیبات هیدروکربنها – معادل 160 هزارتن مواد سمی- در آب های خلیج فارس در محدوده ایران سرازیر می شود. باضافه اینکه روزانه حدود 6/2 میلیون بشکه آب مخلوط با نفت خام به رودخانه ها و دریاهای ایران می ریزد. تاکنون نزدیک به 163 رودخانه آلوده در کشور شناسایی شده اند که 60-70 رودخانه بیشترین آلودگیها را دارند. بیشترین آلودگی رودخانه ها ناشی از فعالیت های صنعتی و ورود فاضلاب های شهری و روستایی است.

البته روند تخریب جنگلها و خاک مراتع – که برای جذب، نگهداری وانتقال ریزش باران به سفره های زیر زمینی و سطحی اهمیت بسیاری دارند- هم چنان رو به افزایش است. روزانه 340 هکتار و در هر سال 120 هزار هکتار جنگل در کشور تخریب می شود. و سالانه دو میلیون تن خاک مراتع دچار فرسایش و نابود ی می گردد. آلودگی خاک با آلودگی آب نیز بدون ارتباط نیست.

اثرات آلودگی آب مستقیم یا غیر مستقیم بر روی محیط اطراف، گیاهان و بقاء و تنوع زیستی جانوران و آبزیان تاثیر می گذارد. در دو دهه اخیر 50 در صد پستانداران و 20 درصد پرندگان و درصد بالایی از ماهیان و آبزیان دریایی در معرض تهدید و انقراض کامل قرار دارند و جمعیت حیات وحش حتی در پارکهای ملی و حفاظت شده توسط ارگانهای مربوطه نظام آخوندها به شدت کاهش یافته است.

مشکلات زیستمحیطی آب و واردشدن آلودگی به زنجیره غذایی انسان، هر ساله هزاران ایرانی را نیز مبتلا به بیماریهای بهداشتی اجتماعی دچار کرده و میلیاردها تومان به اقتصاد ملی و توسعه کشور ایران خسارت وارد می نماید، برگرفته از روزنامه شرق، 24 اسفند 1383).

البته مقامات زیستمحیطی و امور آب در رژیم جمهوری اسلامی، تاکنون پاسخگوی تصمیمات، اقدامات و رفتارهای خود و تاثیرات مخربی که بر منابع محیط زیست واکولوژیکی ایران داشته اند، نیستند، بلکه دامنه فاجعه کنونی و مداوم آلودگی منابع آبی را نیز بمنظور اهداف و منافع سیاسی رژیم، هرچه بیشتر گسترش داده و آنرا تشدید می کنند. (اطلاعات خبرنگار بازتاب حاکی از آن است که، ماموران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در صدد اجرای طرح حمله میکروبی به – منابع آب – ایران هستند. بنابراین گزارش ماموران سیا قصد دارند، با استفاده از تعدادی از اعضای یک گروه تروریستی با تجربه…….، یک محموله مواد و سلاحهای میکروبی را وارد کشور کرده و با انجام عملیات تروریستی منابع آب آشامیدنی برخی از شهرها واهالی آنانرا مسموم کنند! سایت خبری بازتاب، 12 شهریور 1383).

عوامل و دلایل ویژه آلودگی منابع آب

به طورکلی، مشکلات و مسائل رشد بی رویه و تراکم جمعیت، عوامل آلودگی هوا و بارش باران به حالت اسیدی، کاربرد شوینده ها و مصارف فرآورده های بیشمار شیمیایی، دفع نادرست فاضلابهای شهری و پسابهای صنعتی، اثرات استفاده گسترده از سموم مختلف ضد آفات گیاهی و کودهای شیمیایی و حیوانی در کشاورزی و موارد دفع غیر بهداشتی زباله های شهری و سایر آلوده کننده ها ونفوذ آنان به آبهای طبیعی، از دلایل مهم خسارات محیطی و آلودگیهای منابع آب آشامیدنی در شهرها بوده اند. این عوارض در مقیاس مملکت ما با توجه به مجموعه شرایط بحران سیاسی و عدم رسیدگیهای لازم قانونی و تکنیکی زیست محیطی در طی 26 سال گذشته، منابع قابل استفاده آبهای جاری و زیرزمینی را به سرعت محدود و با بحران آب روبرو کرده است. در این جا به برخی از مهمترین عوامل آلودگی منابع آب اشاره می شود.

اکثر شهرهای ایران و به طور خاص تهران از لحاظ آلودگی منابع آب، بیش از هر زمانی با معضل پابرجای روش دفع فاضلابها روبروست. همچنان یک روش بسیار قدیمی دفع فاضلاب از خانه و کارخانجات، از طریق اتصال لوله های غالبا باریک و جاری ساختن این فاضلابها به جوی آب خیابانها و نهرها می باشد. متاسفانه این روش، که در حال حاضر در اکثر نقاط دنیا به خصوص کشورهای اروپایی و آمریکایی منسوخ و قدغن گردیده است، در ایران هنوز به طور گسترده یی- حتی در ساخت بناهای جدید- متداول است. در حالی که این روش غیر اصولی، بهداشت عمومی را هم به خطر می اندازد. بطور مشخص این وضع در شهر بسیار بزرگ تهران با بیش از 14 میلیون جمعیت بسیار حاد شده است. در تهران به علت فقدان سیستم دفع فاضلاب، عملا تمام فضولات انسانی همراه با بار سنگینی از مواد پاک کننده، سموم موا د تولیدات پالایشگاه نفت، فاضلاب بیمارستانها و کارخانجات صنعتی گوناگون، مراکز بیشمار پادگانها و آزمایشگاهها ی مخفی برنامه های میکرو شیمیایی و سایتهای نظامی هسته ای رژیم آخوندها، راهی منابع آب سطحی و زیرزمینی می شود. و متاسفانه در هزاران خانه در جنوب شهر تهران از طریق چاههای آب خانگی، ازاین آب آلوده بیماریزا و کشنده استفاده می شود.

امروزه در کشورهای پیشرفته از آب فاضلابهای شهری، پس از عملیات دقیق تصفیه اولیه و جداسازی مواد جامد و رسوب کننده از مایع، بیشتر در شستشوی خیابانها و آبیاری فضای سبز درون شهرها استفاده می کنند، یا با توجه به کیفیت آب تصفیه شده، بسته به جنس و بافت زمین، و نوع کشت محصولات، در توسعه کشاورزی نیز بکار می برند. اما در منطقه تهران به کار گیری فاضلاب خام و تصفیه نشده جهت آبیاری کشاورزی و هم چنین استفاده از لجن حاصل از روش عقب افتاده تبخیری پخش فاضلاب در زمین یا لجن چاههای جذب کننده فاضلاب به عنوان کود کشاورزی در منطقه ورامین و اطراف تهران، تاکنون معایب و مشکلات بهداشتی زیادی به همراه داشته و چیزی نبوده است جز محیط کشت و پرورش باکتریهای بیماری آفرین. گفتن ندارد که، در منطقه تهران آلودگی آبهای زیرزمینی و خاکها به خاطر نفوذ فاضلابهای خانگی و صنعتی، یک چرخه مرگبار ایجاد کرده است. آب لجن جویها و فاضلاب پس از خروج از شهر برای آبیاری مزارع سبزی و محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد و سپس این سبزی تره بار و محصولات در تهران و بسیاری شهرکهای اطراف به مصرف شهروندان می رسد. به این شکل چرخه یی که در یک کانون آن آلودگی و در کانون دیگرش بیماری قرار دارد، زنجیره ای مداوم ایجاد می شود و پیوسته تکامل پیدا می کند.

در 26 خرداد 1383 به گزارش قلم سبز ایران در مورد فاجعه زیستمحیطی آلودگی نفتی و گازوئیلی روستای اسماعیل آباد شهر ری، با تشدید آلودگی نفتی آب چاه های این روستا و نیز مناطق اطراف و خشک شدن بسیاری از سبزی کاری ها، برخی کشاورزان مجبور به استفاده از فاضلاب تهران برای آبیاری مزارع خود شده اند. روستای اسماعیل آباد شهر ری با 270 خانوار جمعیت و وجود 400 هکتار اراضی کشاورزی، حتی بعد از سپری شدن چندین ماه از این واقعه هولناک، همچنان از برخورداری از آب شرب بهداشتی محروم است. به رغم اعتراضات گسترده اهالی روستا، تاکنون نه تنها شرکت نفت، بلکه سازمان محیط زیست و امور آب و فاضلاب هم در نظام آخوندی هیچ اقدام موثری صورت نداده است. در عرض چند ماه گذشته، مراجعه ساکنان روستا به خانه بهداشت اسماعیل آباد در اثر ابتلا به بیماری های پوستی و عفونت های ریوی و گوارشی رو به افزایش است. و در همان اوایل واقعه بیش از 13 مورد بیماری چشمی و 45 مورد بیماری زنانگی در بین کودکان و زنان این روستا گزارش شده است که بنا بر تحقیق کارشناسان، علت آن آلودگی آب های زیرزمینی شهر ری با مواد نفتی و گازوئیل مجتمع صنعتی پالایشگاه نفت و پتروشیمی است.

باید در نظر داشت که این مشکلات حتی در مورد شبکه های لوله کشی شده هم وجود دارد. آب آشامیدنی در روستاها و شهرکها، حتی اگر تاکنون لوله کشی هم شده باشند و یا درآینده در دستور کار ارگانهای زیستمحیطی نظام آخوندها قرار گیرند، به علت آلودگی سرچشمه سطحی و زیرزمینی آن و فرسودگی تجهیزات تصفیه، کهنگی و خرابی شبکه های آبرسانی شهری و کشاورزی و غیره، از کیفیت مطلوب و سالم برای مصرف مردم برخوردار نیست.

(لوله کشی آب تهران به طور متوسط حدود 30 سال عمر دارد و به دلیل پوسیدگی، 30 درصد تلفات آب داریم، روزنامه همشهری، 17/3/72). (عدم وجود تصفیه خانه های کافی برای آب و کمبود شدید مخازن ذخیره، باعث می شود تا در غالب موارد آب از منابع تولید که چاهها هستند، بدون پاکسازی به طور مستقیم به شبکه لوله کشی شهر پمپاژ نمائیم، مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب گیلان، روزنامه ابرار، 14/8/74).

مشکل جدی دیگراینست که، درعرض 26 سال گذشته با اجرای برنامه های شهرسازی در کنار سدها و رودخانه ها، آب این سدها و جریانها به وسیله فاضلاب زیرزمینی شهرکها و ساخت و سازها آلوده می شود. در برنامه ریزیها برای احداث سدها و مجتمع های ساختمانی و جاده سازیها، به اندازه کافی با متخصصان محیط زیست مشورت و هماهنگی های لازم نشده و نمی شود. لازم به یادآوری است که بنا بر تجارب بدست آمده، یکی از آثار منفی ایجاد سد بر رودخانه ها و یا شهرک سازیها در کنار جریانهای سطحی، ازدیاد بی رویه مصارف آب در امور خانگی، کشاورزی و نیز تخریب اکوسیستم طبیعی و زیست گونه های – نادر- جانوری، گیاهی و آبزیان منطقه را در پی داشته است، و به تغییر شرایط طبیعی و خشک شدن دبی آب در محل آبریزها وهم چنین در مسیر عبور این رودخانه ها انجامیده است.

(رئیس اداره محیط زیست شهرهای چالوس و نوشهر هشدار داده است که آلودگی های ناشی از عملیات احداث آزاد راه تهران- شمال رودخانه چالوس را با خطرآلودگی بسیار جدی روبرو کرده است. این مقام مسئول خاطر نشان کرده است که به رغم تاکید مسئولان بر سالم سازی! این رودخانه منحصر به فرد، به ویژه برای مهاجرت ماهیان آزاد و سفید عنوان کرد که، عدم توجه بنیاد مستضعفان و جانبازان به ضوابط زیستمحیطی، محیط این رودخانه را به طرز غیرمسئولانه ای آلوده کرده است، فصلنامه صلح سبز، شماره پائیز و زمستان 1378، صفحه 44).

آلودگی رودخانه و دریاچه ها

یکی از دستآوردهای شوم حاکمیت آخوندی بر میهن ما، آلودگی و خشک شدن منابع رودخانه ها،دریاچه ها و قناتهای تاریخی کشور است. زندگی در بسیاری از رودها و جویبارها به علت دریافت زباله و سموم، رو به مرگ می رود، و طبیعتا در صورت استفاده آب آلوده این رودخانه ها، بروز بیماریهایی عفونی، روده ای، التور، هپاتیت و حصبه و حتی در دراز مدت سرطان وجود دارد. اخبار زیر گوشه هایی از کارنامه جنایت رژیم آخوندها نسبت به منابع محیط زیست و مردم ایران است.

1- اوضاع دریاچه سد لتیان، که 40 درصد آب مصرفی تهران را تامین می کند، نمونه گویای همین فاجعه است. ماهنامه برگ سبز حدود 10 سال پیش (شماره 24، دیماه 74، صفحات 26 تا 29) درباره این بیمار در حال مرگ و برخی عوامل آلاینده آن – که به گونه ای در مورد وضعیت دریاچه های نقاط دیگر کشور نیز عینا صدق می کند- چنین نوشته بود.

چیزهایی در این دریاچه دیدیم و شنیدیم که نسبت به آینده آب تهران نگرانمان کرد. هر ساله یک میلیون متر مکعب لای در داخل سد رسوب می کند که لایروبی آن تاکنون وتا بدین ساعت امکان پذیر نشده است. تاسفبار این که تمام درختان حاشیه دریاچه کاملا خشک شده اند و علت آن چیزی نیست جز آلودگی محض آب. افسوس، آبی که باید حیات بخش باشد، مایه خشکیدگی درختان گشته است. شواهد موجود دال بر توجهی مسئولان امر است، چرا که در غیر این صورت باید اقدامی برای رفع آن می شد. از عوامل بسیار مهم در آلودگی دریاچه لتیان این که به طور مستقیم و عمدی فاضلاب ویلاها به درون دریاچه تخلیه می شود. بدتر این که به تازگی شنیده ایم وزارت مسکن و شهرسازی تصمیم به ساخت و ساز شهر بزرگ لتیان در کنار این دریاچه دارد. آیا عمق فاجعه را درک می کنید؟ نه تنها درختان حاشیه دریاچه، که ماهیهای کوچک آن هم جان سالم به درنبرده و همه در جای جای دریاچه مرده اند. در واقع این طور به نظر می رسد که هر جانداری از این آب دریاچه استفاده کند، مرگش حتمی است. در حال حاضر می توان گفت نسل قزل آلا در دریاچه از بین رفته است. دو چشمه با منظره طبیعی بسیار زیبا در ساحل دریاچه وجود دارد و دائم از ارگانهای مختلف مهمان می آورند، تخت می زنند وبا نارنجکهای بی صدا که به آب می اندازند، آب با شعاع 15 متر بالا می آید و از پس آن، جسد ماهی است که به روی آب شناور می شود. شیرابه زباله هایی که در درون دریاچه می ریزند باعث کشته شدن یک میلیون ماهی شد. در سال 62 نیز بر اثر نشت شیرابه زباله های – محل قدیمی دفن زباله آبعلی- به درون دریاچه پائین دست سد درجاجرود، حدود دو میلیون ماهی قزل آلا تلف شد. آدم اینها را به چه کسی باید بگوید، اصلا چه کسی اهمیت می دهد. هم چنین شهرداری کناره های ساحل را تراشیده و در آب انداخته است تا آن جا را آماده برای جاده سازی کند. این که چه سودی برای آنها خواهد داشت نمی دانیم، ولی این را مطمئنیم که در مدتی نه چندان دور عواقب این کار دامنگیر خود مسئولان آنها خواهد شد.

2- بزرگترین مشکل محیط زیست دریاهای خزر و خلیج فارس آلودگی هایی با منشاء خشکی است به طوری که الان 90 درصد آلودگی ها و 100 درصد فاضلاب های جوامع شهری حاشیه این دریاها وارد آب آنها می شود. 95 درصد فاضلاب و پساب صنایع و کارخانجات بدون هیچگونه تصفیه ای وارد آب رودخانه ها و دریاها می شود یعنی اصلا تصفیه ای صورت نمی گیرد و هم چنین بسیاری از آلاینده های با منشا خشکی مانند پساب های کشاورزی به طور 100 درصد وارد آب دریا می شوند. سموم دفع آفات و حشره کش ها و عناصر سنگین حاصل فعالیت های صنعتی از دیگر آلاینده هایی است که وارد آب دریا می شوند…..به دلیل الودگی بالا، برداشت بستر رودخانه ها و صید بی رویه ذخایر ماهیان با ارزش دریای خزر در معرض خطر جدی قرار گرفته است. متاسفانه تاکنون هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از روند تخریب محیط زیست دریاها و رودخانه ها در کشور صورت نگرفته است به طوری که در حال حاضر حیات ماهیان دریای خزر و خلیج فارس در معرض خطر جدی قرار دارد، دکتر محمد رضا فاطمی استاد دانشگاه، ایرنا، دوشنبه 18 خرداد 1383.

رشد روز افزون آلودگی در رودخانه های مناطق نوشهر و چالوس نگران کننده است. ورود پسابها، برداشت بی رویه شن و ماسه، نفوذ فاضلاب و شیرابه ها به رودخانه های این منطقه آلودگی زیستمحیطی را شدت بخشیده است. رودخانه های این مناطق نظیر سردآبرود چالوس به معدن زباله تبدیل شده است، مهرنوش کیاکجوری، رئیس اداره حفاظت محیط زیست نوشهر و چالوس، ایرنا، 4/7/2004.

3- فاجعه بزرگ زیستمحیطی در گیلان، روزانه هزاران کیلو گرم انواع زباله های عفونی و بیماری زای بیمارستانها در آب و خاک و جنگل این استان پخش می شود. زباله های عفونی مستقیما وارد آب رودخانه ها می شود و هیچ تصمیم قاطعی گرفته نمی شود و اگر هم موضوع به وسیله افرادی مطرح می شود مغضوب واقع می شوند، شعبانعلی نظامی، مدیر کل محیط زیست گیلان در گفت و گو با قلم سبز ایران، 12 ژوئیه 2004، سایت پیک ایران.

4- نمونه برداری از آب تمامی چاه های میاندوآب نشان می دهد که آبهای زیرزمینی این منطقه کاملا آلوده و غیر قلبل شرب است. فاضلابهای رها شده در اراضی، با توجه به دارا بودن املاح و مواد آلی، جذب زمین شده و در آبهای سطحی و زیرزمینی و خاک های کشاورزی نفوذ می کنند، رئیس اداره محیط زیست میاندوآب، 9/2/1382.

5- برابر اعلام اداره حفاظت محیط زیست شهرستان مهاباد، به علت ورود پساب به رودخانه گدارنقده بیش از 600 هزار ماهی در این رودخانه تلف شدند. کاهش آب رودخانه به علت خشکسالی و نیز افزایش غلظت مواد آلاینده عامل مرگ ماهیان بوده است، فصلنامه صلح سبز شماره پائیز و زمستان 1378، صفحه 44.

6- نوار باریک ساحل شمالی کشور که صرفنظر از ویژه گی های طبیعی آن نقش مهمی در اقتصاد کشاورزی و توریسم دارد، طی سه دهه اخیر به واسطه ……..عدم وجود سیستم های دفع فاضلاب در نقاط تمرکز جمعیت شهرنشین، شدیدا تحت تاثیر آلاینده های زیستمحیطی قرار گرفته است. تالاب انزلی زیستگاهی است حفاظت شده و منحصر به فرد که حفاظت از آن وظیفه فراملی می باشد. فعالیتهای صنعتی و کشاورزی طی دهه های اخیر این تالاب زیبا را شدیدا آلوده کرده و باعث مرگ و میر سالیانه هزاران تن از انواع گونه های آبزیان و نادر در آن گردیده است. سرازیر شدن حجم عظیمی از مواد آلاینده، سبب پر شدن تدریجی تالاب انزلی شده است، بطوری که مقایسه عکس های هوایی سالهای 1955 و 1982 مبین این واقعیت است که بیش از 30 درصد سطح قبلی تالاب، خشک و تبدیل به باتلاق گردیده است. ورود پساب های صنعتی و کشاورزی و نیز ورود فاضلاب های شهر رشت عملا موجب تجمع بیش از حد فسفر – و عناصر سنگین- در آب تالاب انزلی شده است. سازمان زمین شناسی کشور، فصلنامه صلح سبز شماره هفتم، صفحه 32، پائیز سال 1380.

7- افزایش و ریزش پسابهای کشاورزی، صنعتی و فاضلاب های شهری تصفیه نشده به منابع آبی استان خوزستان بقاء و تنوع زیستی جانوران، گیاهان و آبزیان….. را غیر ممکن ساخته است. ریزش فاضلاب و پسابهای حاصله از فعالیت صنایع و کشت و صنعت های نیشکر هفت تپه کارون و اهواز، انواع سموم کشاورزی، فلزات سنگین و مواد شیمیایی و میکروبی خطرآفرین را به همراه دارد که منابع آبی استان را تهدید به نابودی می کند. 185 میلیون متر مکعب فاضلاب و پساب توسط صنایع مجاور به رودخانه های کارون، دز، بهمنشیر، اروند در حوزه شهرهای اهواز، ابادان، خرمشهر، دزفول، شوشتر، شوش و هفت تپه تخلیه می شود که حجم فاضلابهای مزبورعلاوه بر پسابهای بخش کشاورزی می باشد. در هر ثانیه 56 متر مکعب فاضلاب خانگی، بیمارستانی، کشاورزی و صنعتی وارد رودخانه کارون می شود. این آلاینده ها حاصل فعالیت بیش از 100 واحد صنعتی – دولتی- در خوزستان است. بطور تقریب بخش عمده منابع آلودگی منابع آبی خوزستان در منطقه آبادان-خرمشهر مربوط به پالایشگاه آبادان است……..در همین زمینه وضعیت فاضلاب شهر اهواز به شدت نگران کننده است. در زمان حاضر به علت نبود شبکه های جمع آوری، هدایت و انتقال فاضلاب و آبهای سطحی، پسابهای خانگی، تجاری، صنعتی در حجمی وسیع و نگران کننده بطور مستقیم به رودخانه کارون که تنها منبع آب شرب بیش از 5/1 میلیون نفر از شهروندان خوزستانی است، تخلیه می شود. بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی، شیب کم زمین، مقاومت پائین خاک، عدم تناسب شبکه موجود فاضلاب از نظر قطر و شیب و نیز نبود ایستگاههای ساحلی از مشکلات اساسی فاضلاب اهواز است، شهریار عسگری، کارشناس محیط زیست، ایرنا، یکشنبه 17 خرداد 1383.

8- دریاچه ارومیه در حال نابودی است. تاکنون 120 هکتار از دریاچه ارومیه با احداث جاده شهید کلانتری نابود شده است. آخرین تصاویر ماهواره ای از افزایش حجم رسوبات ساخت و ساز دراطراف محل احداث پل میان گذر دریاچه ارومیه خبر می دهد. مجریان طرح بدون آن که گزارش ارزیابی زیستمحیطی میان گذر دریاچه ارومیه را ارائه کنند و بدون اطلاع سازمان محیط زیست! عملیات اجرایی پل میان گذر را آغاز کرده اند، باقرزاده کریمی، کارشناس ارشد دفتر تالاب های سازمان حفاظت محیط زیست، قلم سبز ایران، 12/7/2004، سایت پیک ایران.

9- قنات زارج که از جمله قنات های زنده یزد به شمار می رود به دلیل جریان فاضلاب بیمارستان گودرز در این استان مورد تهدید واقع شده است. جریان و نفوذ فاضلاب علاوه بر تخریب آثار تاریخی، خطرات جانی و آلودگی های زیست محیطی را به دنبال داشته است که در این مورد می توان به آلودگی و تخریب قنات زارج اشاره کرد که قدمت آن به قرن چهرم هجری می رسد و در فهرست آثار ملی نیز به ثبت رسیده است. قنات زارج به دلیل تخلیه فاضلاب بیمارستان گودرز که از جمله مراکز وابسته به اوقاف استان یزد محسوب می شود، دچار آلودگی شدیدی شده است، خبرگزاری سینا، 11/7/2004.

10- سالانه 29 میلیارد متر مکعب پساب کشاورزی، صنعتی و خانگی که دارای حداقل استاندارد لازم بهداشتی هم نیستند وارد پیکره اب کشور می شوند که 4 میلیارد متر مکعب آن مربوط به پساب خانگی است، معاون وزیر نیرو در دولت خاتمی، رسالت 28/12/79.

خلاصه

شواهد فوق مشتی نمونه از خروار است. در یک کلام باید گفت، مشکلات و معضلات آلودگی منابع آب و آشامیدنی در ایران تحت حاکمیت آخوندی بسیار بحرانی، بغرنج و نگران کننده است. اقدامات ساماندهی و حفاظت کمی و کیفی منابع آب، تامین آب مورد نیاز جمعیت روزافزون و ضرورت توزیع درست و بهداشتی آن به حجم بالایی از سرمایه گذاریهای کوتاه و درازمدت در بخشهای مربوطه نیازمند است. برنامه ریزیهای لازم فنی، بهداشتی و زیست محیطی در این زمینه، به ویژه، سیاستگذاریهای دقیق و مترقی، ساختار و سازماندهی پیچیده مدیریت علمی و کارآمد و وجود پرسنل متخصص و مجرب را طلب می کند. حقیقت اینست که بر خلاف ادعاهای مقامهای رژیم در داخل و درنزد مجامعبین المللی در مورد مقابله با بحران آلودگی آب و توسعه شبکه های آب آشامیدنی و غیره، سیاستها و هزینه های کلان میلیاردی سیستم سرکوب و نظامی و طرح و برنامه های دستیابی رژیم آخوندها به تسلیحات هسته ای و بمب اتمی در این سالیان، راه توسعه اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و علمی را، که به مدیریت صحیح صنعت آب کشور وابسته است را قفل کرده و آنها را به شدت عقب انداخته است. البته باید در باره چشم انداز بحران کامل آب در کشور گفته شود که، در دنیای امروز مدیریت آب و فاضلاب به یکی از مبانی اصلی مدیریت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در توسعه پایدار بدل شده است. بنابراین در نظام آخوندها در ایران، به ویژه آثار زیانبار فقدان مدیریت اصولی و بهره گیری بی رویه و غیرکارشناسانه از منابع آبی، و بی توجهی به تصفیه آب و فاضلاب و ادامه و گسترش آلودگیهای فزاینده آب شرب، تاکنون زمینه های اوجگیری اعتراضات و بحران اجتماعی را علیه رژیم دامن زده و یقینا در آینده نیز تشدید خواهد نمود.

5 فروردین 1384
Dr. kazem Moussaviدکتر کاظم موسوی مسئول بخش محیط زیست حزب سبزهای ایران و سخنگوی حزب در آلمان است.