توضیح: مصاحبه دکتر کاظم موسوی با خانم نرگس غفاری از رادیو ایرآو در تاریخ 28 سپتامبر 2014 انجام گرفته است. متن حاضر پاسخ دکتر موسوی به یکی از سوالات در مورد تحولات جدید منطقه است که با اندکی تغییر از گفتار به نوشتار تبدیل شده است.
دکتر موسوی: چند موضوع در این مورد قابل اهمیت است. اول اینکه اگر شرایط موجود آمریکا و اوباما را وادار به عمل نمی کرد، به هیچوجه کشورهای غربی به این عمل دست نمی زدند. یعنی اگر اوضاع به اختیار اوباما و دولت آمریکا بود، ترجیح می داد که اوضاع را در شرایط آرام برای خودش حتی به قیمت بدبختی و کشت و کشتار مردم سوریه و عراق پیش برود، تا دوره ریاست جمهوری (اوباما) تمام شود. یعنی اینکه باید درک کرد که مطلقا شرایط بسیار وخیم منطقه باعث شده که طرفهای غربی را وادار کرده که وارد عمل شوند. این نکته بسیار کلیدی است.
بعد به این می رسیم که چه عامل یا عواملی باعث بوجود آمدن شرایط کنونی شده اند. این موضوع از آنجا اهمیت دارد که تحلیل کنیم غرب و ائتلاف تشکیل شده چه کارهایی را می توانند بکنند و چه کارهایی را نمی توانند و نباید انجام دهند. به زبان ساده اینکه در کدام مسیر باید پیش بروند.
سیاست دولت آمریکا و شخص اوباما در شش سال گذشته این بود که با نادیده گرفتن تحرکات رژیم در عراق و سوریه، اوضاع منطقه را تا حدی آرام نگاه دارد. رژیم ایران و سپاه قدس هم خوب این مسئله را می فهمید. اوباما از یک طرف برای خروج از عراق و اینکه بتواند نیروهایش را در سال 2011 از عراق خارج کند احتیاج داشت که رژیم (ایران) در این کشور از طریق گروههای تروریستی اش شلوغ نکند و از طرف دیگر نقش رژیم (ایران) در کشتار مردم سوریه و حفظ رژیم اسد را به خاطر امیدش به سازش هسته ای با رژیم کاملا نادیده گرفت. این دو موضوع باعث شد که رژیم در هر دوی این کشورها تخت گاز پیشروی کند. (رژیم ایران) در عراق از طریق مالکی و گروههای دست ساخت خودش بخصوص پس از خروج آمریکا وسیعا دست به پاکسازی سنی ها زد و در سوریه هم که همه می دانیم جمهوری اسلامی در حمایت از اسد چه جنایتهایی را انجام داد. همه اینها شرایط رشد نیروهای جهادی و قدرت گیری گروههایی مثل داعش و جبهه النصر را فراهم کرد.
باز هم اوباما مشکلی نداشت تا اینکه این قیام سنی ها در عراق و سوء استفاده داعش از شرایط باعث سقوط موصل شد. اینجا زنگ خطر بصدا درآمد و تهدید اربیل دیگر وقتی برای اوباما باقی نگذاشت که بتواند مثل شش سال گذشته با کلی گویی قادر باشد تا دوران ریاست جمهوری اش را به اتمام ببرد.
حال ما شاهد شکل گیری تغییراتی هستیم که واقعا علیرغم میل کشورهای غربی دارد اتفاق می افتد. ببینیم که چه اتفاقی در حال وقوع است. ائتلاف غربی برای مقابله با شرایط موجود مجبور شدند مالکی را بزور کنار بگذارند. حالا دو حالت دارد: یا اینکه حیدر العبادی بطرف یک دولت فراگیر پیش می رود که سنی ها را هم وارد قدرت سیاسی کند یا اینکه نه خط مالکی را بخواهد کم و بیش به پیش ببرد. دولت فراگیر هم برای این منظور باید تشکیل شود که بتوانند از طریق سنی ها و عشایر منطقه، داعش را شکست بدهند، همان کاری که آمریکا توانست در سال 2006 در اتحاد با سنی ها القاعده در عراق را شکست بدهد. اگر نکنند (تشکیل دولت فراگیر)خوب اوضاع نه تنها به همین منوال باقی خواهد ماند بلکه بدتر هم خواهد شد. بنابراین روند اوضاع باید به سوی خلاف سیاستها و منافع جمهوری اسلامی پیش برود، راه دیگری نیست و رژیم هم از این موضوع بسیار ناراحت است و سعی می کند تا آنجا که ممکنه اولا خودش را شریک نشون بدهد و ثانیا در کار دولت فراگیر اخلال بوجود بیاورد. میدانیم که تکلیف دو پست کلیدی وزرای کشور و دفاع هنوز مشخص نشده و تمامی سمت و سوی حرکت آینده دولت فراگیر هم از این دو وزراتخانه مشخص می شود. بخصوص وزرات کشور که مسئله سرکوب را در اختیار خواهد داشت همانطوری که مالکی توانست از آن طریق سنی ها را بکشد. اگر بخواهند جنایتکاری مثل عامری، مزدور رژیم را بر سر وزارت کشور بگذارند که البته سعی کردند و شکست خوردند، در بر همان پاشنه خواهد چرخید و داعش در عراق قدرت بیشتری خواهد گرفت. اتفاقا این قضیه سبب شده که سنی ها و کردها بتونند اراده خودشون را بر علیه منافع رژیم ایران تحمیل کنند. نه اینکه اینها از وجود داعش راضی هستند و یا از آنها حمایت می کنند اما بالاخره این قضیه اوباما و غرب را وادار کرده که دخالت کنند و در برابر یکه تازی های رژیم خیز بردارند. تا حالا البته فقط ژست بوده و کار اساسی در جهت دولت فراگیر نشده بجز کناره گیری مالکی که نشان دهنده جدیت غرب در این جهت است.
همانطوریکه گفتم انتخاب وزرای کشور و دفاع تعیین کننده وضعیت عراق خواهد بود. والا غرب هم خوب می داند که کردها قادر به سرکوب داعش نیستند و فوقش بتوانند از مناطق خودشون حفاظت کنند تا زه آنهم با کمکهای بسیار از طرف غرب.
در سوریه اوضاع کمی فرق می کند. اوباما و اروپایی ها به هیچ وجه حاضر نبودند که از اپوزسیون سوریه و ارتش آزاد در این کشور واقعا حمایت کنند. و همه دیدیم که 200 هزار نفر در سوریه توسط رژیم ایران و حزب الله لبنان و بشار اسد قتل عام شدند. الان وضعیت فرق کرده است. آمریکا و غرب خوب می دانند که با بمبارانهای هوایی مسئله داعش در سوریه و عراق حل نخواهد شد. نیروی نظامی در صحنه باید باشد تا تغییر بوجود بیاید. ارتش آزاد سوریه همان نقش و ارزشی را خواهند داشت که سنی های عراق و عشایر عراق دارند. زدن داعش در سوریه که پشت جبهه داعش در عراق است اتفاقا خواست حیدر العبادی و مسعود بارزانی هم بود. هرچند که رژیم ایران شدیدا از این موضوع ناراحت باشد. رژیم خوب می داند که زدن هوایی داعش آن روی سکه کمک به ارتش آزاد است. والا برنده اسد خواهد بود و غرب هم این را نمی خواهد یعنی نمی تواند بخواهد. نه اینکه اوباما مایل به آرام کردن سوریه حتی با اسد نباشد اما همانطور که در ابتدای صحبتم هم به آن اشاره کردم، شرایط جوری شده که اوباما یکسری کارها را علیرغم میلش نمی تواند انجام دهد. غرب خوب می داند که شرایط کنونی محصول یکه تازی رژیم ایران در این دو کشور است. و بدون تعارف رژیم اسد یعنی جمهوری اسلامی. ماندگاری اسد یعنی ادامه شرایط کنونی و قدرت گیری داعش و جهادی ها. بنابراین همانطور که آمریکا و غرب مجبور شدند مالکی در عراق را کنار بگذارند، باید در سوریه هم اسد را وادار به کناره گیری کنند یا سرنگونش کنند هیچ راه دیگری باقی نمانده است اگر بخواهند شرایط را بر علیه داعش تغییر دهند.
جالب اینجاست که در بمبارانهای اخیر آمریکا و کشورهای عربی در این هفته بشار اسد و دولت سوریه هورا می کشیدند و می گفتند کار خوبی است و ما را هم شریک کنید اما رژیم ایران مستمرا بر علیه بمبارانهای آمریکا موضعگیری می کند حتی روحانی در چند مصحابه در نیویورک صریحا بر عیه این حرکات (عملیات آمریکا) موضع گرفت که در جای خود در مورد سفر روحانی توضیح خواهم داد. مسئله اینست که بشار اسد نمی تواند خود را به عنوان شریک ائتلاف داعش وارد میدان کند، همانکاری که مالکی سعی داشت بکند، چون صاحب و متولی مالکی و اسد دیگر جمهوری اسلامی است و نه خود آنها. هرچقدر هم اسد به صورت واقعی تعهد بدهد، کافی نیست، چون که مناطق تحت کنترل دولت در اختیار رژیم ایران و حزب الله لبنان است. بنابراین اگر رژیم تا اینجای کار باعث سرپا نگاه داشتن اسد بوده، از الان باعث بدبختی رژیم سوریه است چونکه غرب و آمریکا مجبور شده اند وارد کارزار شوند و نمی توانند اوضاع را در جهت منافع رژیم که خودش عامل بوجود آمدن این شرایط بوده، تغییر دهند. درک این مسئله بسیار مهم است.
بنابراین اگر بخواهیم اصلی ترین پارامترهای موجود در شرایط منطقه در حال حاضر نتیجه بگیریم – چونکه موضوعات بسیاریند و می شود بسیاری از مسائل مهم دیگر مثل نقش و منافع عربستان و امارات، نقش و سیاستهای اسرائیل و فلسطینی ها، قطر و غیره وجود دارند که می شود ساعتها صحبت کرد و مهم هستند – اینست که شرایط در منطقه بر علیه جمهوری اسلامی نسبت به 6 ماه پیش یا یکسال پیش تغیر کرده است. تا قبل از این رژیم ایران عراق را در بست در اختیار داشت و حتی کردها را هم چه با تطمیع و تهدید در جهت خودش هدایت می کرد. الان در عراق دو سوم کشور را از دست داده، غرب مالکی را کنار گذاشته و العبادی آمده. این مهم نیست که العبادی چقدر نسبت به رژیم ایران سمپاتی دارد، مهم اینست که باید به طرف دولت فراگیر که بر عیه منافع جمهوری اسلامی است پیش برود. اگر هم نرود که اوضاع همینطور باقی خواهد ماند.
در سوریه غرب بالاخره باید ارتش آزاد را تقویت کند (کمک 500 میلیون دلاری کنگره (آمریکا) به اپوزسیون سوریه تصویب شده و باید در این جهت مصرف بشود). این برای رژیم کابوس است. از این مهمتر اینست که بخاطر وزن رژیم در سوریه غرب نمی تواند اجازه شراکت اسد در رژیم آینده را بدهد، کاری که ممکن بود اگر رژیم اینهمه در سوریه نقش نداشت غرب آنرا در نظر بگیرد.
از طرف دیگر نباید کار رژیم را تمام شده دانست. رژیم هنوز در منطقه بزرگترین سرمایه ها را دارد علیرغم اینکه بسیار ضربه خورده و چشم انداز بر علیه اش است. رژیم امید دارد که بازی را برهم بزند. خامنه ای و حتی روحانی در نیویورک سعی کردند که به دنیا نشان بدهند که اگر می خواهید داعش از میان برود این ما هستیم که می توانیم این کار را انجام بدهیم و نه نیروی دیگری. شو و نمایش آمرلی با رقص فردی مجعول در نقش قاسم سلیمانی هم دقیقا در همین راستا بود. کاملا حساب شده خبر سازی کردند و یک شوی جالب با هماهنگی با خبرنگار بی بی سی و میدیای غربی خودشان درست کردند. رژیم در نهایت می خواهد بگوید اگر ما رهبر این ائتلاف ضد داعش نباشیم، همه بساطتتان را از طریق سرمایه های خود در منطقه یعنی گروههای تروریستی موجود در عراق و سوریه بر سرتان خراب می کنیم. رژیم می گوید داعش عددی نیست این ما هستیم که قدرت یک در منطقه هستیم که می توانیم هر آن که بخواهیم داعش را از میان برداریم. یا اگر با ما کنار نیایید، اجازه خواهیم داد تا داعش برای غرب مزاحمت ایجاد کند. این به این معنی نیست که داعش را رژیم درست کرده و یا حمایت می کند اما با این ابزار می خواهد بازی کند و اوضاع را به طرف خودش برگرداند. از همین رو از غرب و اوباما هم می خواهد که در مسئله اتمی به جمهوری اسلامی باج بدهد. دوباره می گویم. اوباما مشکلی در باج دادن و امتیاز دادن به رژیم ندارد، اگر بتواند. موضوع اینست که نمی تواند. پیشنهاد جدید آمریکا به ظریف مبنی بر نگاهداری 19 هزار سانتریفیوژ و تنها قطع لوله های متصل هم در این رابطه بود. اولا کنگره آمریکا سفت و سخت ایستاده و نمی گذارد و دوما غرب الان می فهمد که با باج دهی بیشتر به رژیم فقط باعث بدتر شدن اوضاع در عراق و سوریه خواهد شد. اینها واقعیت در صحنه هستند.
البته باید منتظر بود و دید. سیاست مماشات همچنان سعی خواهد کرد که بر اوضاع تاثیر گذاری کند و رژیم همچنان قدرت تخریب و کشتار و برهم زدن اوضاع را دارد. اینها چشم انداز روند و اضاع هستند. نباید انتظار داشت که شرایط سریع در جهت منافع ما و مردم ایران تغییر کند. بالاخره این اوضاع محصول تاخیر عمل غرب و سیاستهای مماشات گرایانه غرب است. نکته اصلی این است که بالاخره غرب در این مسیر بر علیه رژیم پیش خواهد رفت. دیر یا زود.
یک موضوع دیگری هم که می توان و باید از این تحولات و چشم انداز اپوزسیون سوریه درس گرفت اینست که ایستادگی و در صحنه ماندن بسیار مهم است. اوضاع بالاخره خواهد چرخید و غرب را مجبور خواهد کرد که در مورد ایران هم وارد کار شود. این به معنی عملیات نظامی نیست. اما بالاخره غرب علیرغم میل خودش مجبور خواهد شد از یک اپوزسیون منظم، قدرتمند و دارای تشکیلات در ایران حمایت کند. چاره ای بجز این ندارد. خود رژیم وادارش خواهد کرد. چونکه واقعیات نشان داده که رژیم به هیچوجه قابل سازش ، قابل اصلاحات و درست شدنی نیست.