خروج روسیه از سوریه و پیامدهای آن- خودمختاری کردهای سوریه

3/25/2016

russiaWithبررسی رویدادهای هفته با کیوان کابلی و عبدی هزارخانی – 18 مارس 2016

خروج غیر منتظره روسیه از سوریه بسیاری از صاحبنظران و سیاستمداران غربی را غافلگیر کرد. شکست عملیات زمینی رژیم در حلب، دستیابی ارتش آزاد سوریه به سلاحهای پیشرفته و اختلاف نظر و منافع میان اهداف بلندمدت روسیه و رژیم ایران و اسد از عواملی بودند که منجر به اعلام خروج سریع مسکو از خاک سوریه شد.

اعلام خود مختاری کردها در مناطق شمال سوریه، یکی از وقایع مهم هفته گذشته بود که واکنشهای بسیاری را از سوی طرفهای درگیر در بحران سوریه بدنبال داشت.

—————————————————————————–

کیوان: مهمترین خبر هفته گذشته اعلام غیر منتظره خروج نیروهای نظامی روسیه از خاک سوریه بود. این خبر اکثر مفسران و سیاستمداران و تحلیلگران را متعجب کرد بطوریکه در چند روز گذشته تحلیلهای بسیاری در محافل و رسانه های غربی در این باره منتشر شد که هر کدام به بخشی از واقعیت اشاره داشتند.

واقعیت امر این بود که روسیه از ابتدا هم به سوریه نیامده بود تا یک سیاست دراز مدت را در این منطقه دنبال کند و به نوعی پلیس منطقه باشد. مجله “فارین افرز” آمار جالبی از میزان نیروهای نظامی روسی در سوریه منتشر کرد. روسیه در حدود 4000 پرسنل، 25 بمب افکن، 32 جت جنگی، 12 هلیکوپتر جنگی و 12 هلی کوپتر لجستیکی به همراه 7 کشتی سیار، یک زیردریایی و چند کشتی کوچک جنگی به سوریه آورده بود که با آنها در شش ماه گذشته بیش از 10 هزار عملیات هوایی انجام داد. اما خروج نابهنگام روسیه از منطقه جنگ زده و وضعیت پیچیده به این سرعت قابل پیش بینی نبود.

به نظر من سه مورد اصلی عامل خروج غیر منتظره روسیه از سوریه بود. اول آنکه، علیرغم پیشروی هائی که نیروهای اسد-حزب الله-رژیم داشتند اما برای تصاحب کامل حلب تلفات و شکست های زیادی متحمل شدند. رژیم در تابستان گذشته با قول یک عملیات موفق و سریع السیر روسیه را قانع کرد که علاوه بر پوشش هوایی، حمابت بین المللی به رژیم اسد بدهد. همانطور که دیدیم طرح رژیم با وجود اعزام شمار بسیار زیادی از نیروهای پاسداران، سپاه قدس، افغانی ها و عراقی های شیعه و حزب الله لبنان نه تنها نتوانست حلب را از چنگ ارتش آزاد سوریه و اپوزیسیون سکولار اسد خارج کند، بلکه بلند پایه ترین فرماندهان نظامی رژیم مثل پاسدار همدانی کشته شدند و حتی خود قاسم سلیمانی مجروج شد. بنابراین شکست طرح ضربتی جمهوری اسلامی برای حذف اپوزسیون میانه رو سوریه با افزایش نیروی زمینی و پوشش هوایی روسیه اولین عاملی بود که میز رژیم را برهم زد. در صورت پیروزی این طرح، جامعه جهانی درانتخاب میان داعش و رژیم اسد نهایتا مجبور بود تن به ماندگاری رژیم اسد بدهد.

دومین عامل، ایستادگی عربستان سعودی، اتحادیه عرب و ترکیه در حمایت از اپوزسیون میانه رو سوریه بود. عربستان و کشورهای متحد منطقه ای آمریکا پس از آنکه از اوباما در دخالت از سوریه ناامید شدند، فهمیدند که باید خود وارد میدان شوند و تعادلی که پس از ورود روسیه در حال بهم خوردن به نفع اسد و رژیم ایران بود را بر هم بزنند. در هفته های اخیر، گزارشهایی در مورد ارسال سلاحهای پیشرفته و موشکهای زمین به هوای مدرن به ارتش آزاد سوریه منتشر شده اند. بخصوص سقوط میگ نیروی هوایی سوریه در هفته گذشته با یکی از این موشکهای زمین به هوا سرنگون شده بود، روسیه را متوجه خطر بزرگی کرد. اگر چند جت جنگی روسیه به همین ترتیب در روزهای آینده سرنگون می شد، نه تنها تمام اعتبار روسیه در فضای بین المللی از بین میرفت، بکله پوتین در داخل مرزهای خود که با فشارهای بی سابقه ای روبروست، دچار مشکلات اساسی می شد. بنابراین در چنین حالتی روسیه مجبور بود روند درگیر شدن و فرو رفتن در باتلاق سوریه را متوقف کند.

سومین موضوع فشارهای اقتصادی و سیاسی بین المللی بود که روسیه را مجبور به ترک سوریه کرد. روسیه از ابتدا برای دستیابی به برتری در هرگونه چانه زنی بین المللی که بعد از ماجراهای اوکراین در گوشه رینگ قرار گرفته بود، باتضمین رژیم ایران و وعده یک پیروزی سریع، وارد سوریه شد. هدف پوتین هم از ابتدا با ضربه زدن به اپوزسیون طرفدار غرب و کشورهای عربی این بود که در مذاکرات نهایی، یک راه حل مطلوب خود را به کرسی بنشاند، اما واقعا به فکر راه حل سیاسی از طریق مذاکرات بود. وقتی که پوتین اساسا هدف استراتژیک خود را با اهداف رژیم ایران و بشار اسد کاملا در تضاد دید و خصوصا پس از آنکه در آخرین مراحل مذاکرات چند جانبه با آمریکا که ریش گرو گذاشته بود، با سر سختی اسد برای امتیاز دادن حداقلی روبرو شد، فهمید که در وضعیت وخیمی گرفتار شده و از خود سلب مسئولیت کرد و به موقع خود را بیرون کشید.

اکنون اولین و بزرگترین بازنده خروج نظامی روسیه از سوریه جمهوری اسلامی است. این موضوع را به وضوح می شود در موضعگیری های چند روز گذشته سران نظامی رژیم حس کرد. پاسدار شمخانی و دیگر فرماندهان و سرداران حکومت یکی یکی به صحنه آمدند و گفتند که خروج روسیه از قبل برنامه ریزی شده بود و جای نگرانی نیست. رژیم در حالیکه قالب تهی کرده است، به نیروهای خود قوت قلب می دهد که  اوضاع آنچنان هم بد نیست. اما واقعیت اینست که رژیم در این ماجرا شکست کامل سیاستهای ماجراجویانه منطقه ای خود را می بیند. وضعیتی که آغازی برای شکست ماشین جنگی جمهوری اسلامی در منطقه، تضعیف حزب الله لبنان و در نهایت باختن فاقیه عمق استراتژیکش در خاورمیانه است که به آن طی دهسال گذشته می بالید. بدون شک این شکست بزودی سرعت تساعدی به خود می گیرد، جدال باندهای رژیم در داخل را افزایش می دهد و سطح اعتراضات مردم به هزینه های صدها میلیارد دلاری رژیم در منطقه را بالا می برد.

عبدی: از وقایع مهم هفته گذشته به نظر من بعد از اعلام خروج روسیه از سوریه، اعلام خود مختاری کردستان سوریه مهم بود که در مورد آن در رسانه های اجتماعی ایرانیان و یا میان گروههای ایرانی صحبت به میان نیامده است. می دانیم که مذاکرات هفته های گذشته میان طرفین درگیر در سوریه عملا به شکست خورد و به جایی نرسید و در پی اش همانطور که تو در موردش بحث کردی، روسیه اعلام کرد نیروهایش را از سوریه سریعا خارج می کند. اما در این بین کردهای سوریه که در این مذاکرات نماینده مشخصی نداشتند، اعلام کردند که می خواهند اعلام خودمختاری کنند و البته ظاهرا در چارچوب تمامیت ارضی سوریه. گروهایی مثل “وای پی جی” و “پی وای د” در جلساتی با حضور نمایندگان ترکمن ها و آسوری ها رای دادند که سه منطقه تحت کنترل آنها متحد شده و خود را از مابقی مناطق سوریه بصورت فدرال جدا کنند، اگرچه که تاکید می کنند می خواهند در چارچوب یک سوریه واحد عمل کنند. این حرکت کردهای سوریه بلافاصله از سوی دولت اسد و اپوزسیون میانه رو و سکولار سوریه بطور همزمان رد شد. در میان طرفهای خارجی روسیه با این حرکت موافق، اما جمهوری اسلامی و ترکیه هر دو به این موضوع واکنش منفی نشان دادند. آمریکا موضعی بیابینی گرفت و گفت که فکر نمی کند هنگامی که هنوز مذاکرات کلی در مورد بحران کل سوریه به جایی نرسیده، این تصمیم بصورت عملی قابل اجرا باشد اما اگر طرفین مختلف موافقت کنند، آمریکا با آن مخالفت نخواهد کرد.

وضعیت کردهای سوریه در بحران 5 ساله سوریه عجیب و گاها با نتاقضات بسیار مواجه بوده است. کردهای سوریه که گفته می شود به شدت تحت تاثیر حزب کارگران کردستان ترکیه قرار دارند، زمانی توانست حملات داعش در کوبانی را دفع کند و آنها را شکست داده و پیشروی نیروهای البغدادی را متوقف کند. طی این مدت، کردهای سوریه در جبهه نیروهای اسد بر علیه اپوزسیون سکولار سوری و ارتش آزاد نیز جنگیدند. از یکسو گاه تحرکاتشان را با آمریکا هماهنگ می کردند و همینکار را گاها با روسیه انجام می دادند.

از طرف دیگر وضعیت کردها و نیروهای سیاسی شان در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه تفاوتها، پیچیدگی های خاص خود را دارد. هر کدام از این نیروهای سیاسی بارها توسط دیکتاتوریهای کشور همسایه مورد سوء استفاده قرار گرفته اند. آخرین مورد حمله نیروهای پ ک ک به حزب دمکرات کردستان ایران بود که در هماهنگی با رژیم ایران صورت گرفت. بنظر نمی رسد که یک راه حل واحد و جامع، برای همه بخشهای کردستان در این چهار کشور وجود داشته باشد. روند اوضاع در سوریه و حتی در عراق با توجه به وضعیت نه چندان مطلوب کردستان عراق به لحاظ اقتصادی، بر روی بخشهای دیگر کردستان تاثیر گذار است.