شورش مردم عراق و لبنان و بن بست در عمق استراتژیک جمهوری اسلامی

11/4/2019

سخن سیاسی روز

قیامهای مردمی در شهرهای مختلف عراق با وجود بجا گذاشتن دهها کشته و صدها مجروح، همچنان با شدت و حدت در جریان است. در تازه‌ترین تحولات، جوانان خشمگین کربلا، برای بار دوم کنسولگری رژیم ایران را در این شهر به آتش کشیدند. سمت و سوی شورشها و تظاهراتی که از ماه گذشته در چندین شهر عراق در اعتراض به فساد گسترده، وضعیت نابسامان اقتصادی و فقر و کمبود امکانات برای مردم آغاز شد، علاوه بر هدف گرفتن دولت نالایق این کشور، به طرف رژیم حاکم بر ایران و مزدوران عراقی چرخید و مسئولان حکومتی در تهران را به تکاپو انداخت.

همزمان با قیامهای مردمی در عراق، شهروندان لبنانی در بیروت نیز که ابتدا به خاطر مالیات برای استفاده از یک اپلیکیشن پیغام رسان، به خیابانها آمدند، بزودی خواستار برکناری کلیه مسئولان حکومتی مطلوب حزب الله و رژیم ایران شدند. وقایعی که خشم سردمداران حاکم بر ایران را به موازات مشکلات پیش آمده در عراق، برانگیخت.

واکنش رژیم ایران به قیام مردمی در عراق در وهله اول با حمله اوباش و تک تیراندازان حشدالشعبی به تظاهر کنندگان شروع شد. بیشترین شمار کشته شدگان اعتراضات در بغداد نیز محصول همین عکس العمل اولیه سپاه قدس بود. سپس رژیم ایران به خاطر جلوگیری از خشم مردم و واکنش افکار عمومی در جهان، در چرخشی مضحک، مزدوران خود در شهرهای مختلف عراق را به عنوان حامیان اعتراضات به فساد به میدان فرستاد که البته هیچکس را نتوانست بفریبد. موضعگیری خامنه ای با واکنش آیت الله سیستانی در نجف خنثی شد و عملا رژیم را به همان وضعیت آچمز اولیه برگرداند.

در لبنان، حملات مزدوران حزب الله و امل به تظاهراتهای گسترده مردمی، با مقابله ارتش این کشور دفع شد. پس از عدم توانایی سرکوب و یا ترساندن مردم برای شرکت در تظاهرات خیابانی، پس از استعفای سعد حریری، نخست وزیر این کشور، میشل عون، رئیس جمهور لبنان برای ملاخور کردن جنبش، هواداران خود و حزب الله را ظاهرا در حمایت در اعتراض به فساد، به خیابانها کشاند که بلافاصله با جمعیتی بسا بیشتر از گذشته به شکست انجامید. مردم قهرمان پایتخت با شعار “وقتی می‌گوییم همه باید بروند، یعنی همه باید بروند.” که مستقیما رئیس جمهور را مورد خطاب قرار می داد، ترفند میشل عون را خنثی کردند.

 تا قبل از شروع اعتراضات در عراق و لبنان، دولتهای حاکم در این دو کشور اگرچه کاملا وابسته به رژیم ایران نبودند، اما با وجود گروههای مسلح شیعه مانند حشد و عصائب و کتائب در عراق و حزب الله در لبنان که با سرمایه گذاری های میلیاردی از کیسه مردم ایران در این کشورها توسط سپاه قدس بوجود آمد و رشد کرده بود، عملا وضعیت مطلوب و قابل قبولی برای پیشبرد سیاستهای ماجراجویانه و منطقه ای حکومت ایران بحساب می آمد. با کناره گیری نخست وزیران عراق و لبنان و استعفای احتمالی تعداد بیشتری از مقامات دولتی، وضعیت تازه‌ای در مقابل جمهوری اسلامی بوجود آمده است. حاکمان تهران یا باید فاتحه عمق استراتژیکی که بسیار به آن می بالیدند را بخوانند و شکست را در سیاست ماجراجویانه منطقه ای خود بپذیرند و یا باید در مرحله بعدی اعتراضات که عملا متوجه آخوندها، سپاه قدس و مزدورانش در عراق و حزب الله لبنان است، دست به سرکوب وسیع و خونین معترضان بزنند.

انتخاب هر کدام از این گزینه ها برای جمهوری اسلامی یک فاجعه است. در صورت پذیرفتن شکست سیاست منطقه‌ای و قبول به گِل نشستن ماشین جنگی‌اش در منطقه، حکام ایران بدون شک همزمان با بحران درونی، با سیل اعتراض کنندگان، اینبار ایرانی و در شهرهای ایران، روبرو خواهند شد.

در صورت برگزیدن گزینه دوم، یعنی سرکوب مردم عراق و لبنان، جمهوری اسلامی عملا باید آنچنان هزینه‌ای را متقبل شود که از دست دادن حامیان مماشات‌گر اروپایی و آمریکایی، از کمترین تبعات آن خواهد بود.