در سال 1992 در نشست سران کشورهای جهان در ریو ، روز 22 مارس هر سال به نام روز جهانی آب برای زندگی و بقای انسان از سوی مجمع عمومی ملل متحد نامگذاری و تعیین شده است. لذا موضوع مشکلات و مسائل بحران آب، و عدم مدیریت علمی و برنامه ریزیهای همه سو نگر برای کنترل و گسترش فزاینده آلودگی منابع آب – در حاکمیت آخوند ها – در ایران، بخصوص از جنبه سیاستهای زیستمحیطی بین المللی و منطقه ای، به گونه ای ویژه ای عرض اندام می کند.
ابتدا باید عنوان شود که، اخبار و اطلاعات مربوط به آلودگی منابع و آب آشامیدنی در ایران، بنابر قانون نحوه جلوگیری از آلودگی آب در رژیم جمهوری اسلامی محرمانه تلقی می گردد. (مدارک و اطلاعاتی که جنبه محرمانه دارد و توسط مسئولان در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست گذارده می شود، کاملا محرمانه تلقی شده و جز در موارد قانونی مورد استفاده قرار نخواهد گرفت، مصوب 16/4/73، تبصره 2 ماده 2).
هم چنین لازم به توضیح است است که در نظام آخوندی، علاوه بر وزارت نیرو، وزارتخانه های دیگری چون وزارت بهداشت، مسکن و شهرسازی، جهاد سازندگی، کشاورزی و سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمان – شرکت های- آب و فاضلاب – وابسته به بنیاد مستضعفان و جانبازان- در زمینه حفاظت از منابع و آب مشروب کشور مسئولیت دارند و ریاست عالیه حفاظت از محیط زیست و منابع آب در کشور، در دست ریاست جمهوری رژیم، سید محمد خاتمی قرار دارد.
تعریف کلی آلودگی آب
آلودگی آب از افزودن هر جسم خارجی به ترکیبات طبیعی آن حاصل می شود، بطوریکه اگر کیفیت فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی آن طوری تغییر نماید که برای انسان و سایر موجودات و کشاورزی غیر قابل مصرف و مضر باشد، آلودگی پدید آمده است. معمولا آبی را آلوده می گویند که مقدار اکسیژن محلول در آن از مقداری که برای زندگی آبزیان ضروریست کمتر باشد. از اینرو هر مصرفی از آب به کیفیت ویژه ای نیاز دارد و برای هر نوع استفاده ای استانداردهای بین المللی معینی تدوین شده است که، از دیر باز در کشورهای پیشرفته صنعتی و حتی همسنگ ایران در جهان رعایت و اجرا می گردند.
متاسفانه در دوران حکومت آخوندی، نه تنها بحران کم آبی کشور را تهدید می کند، بلکه علاوه بر آن همه منابع آبی نیز در معرض خطرات آلودگی قرار دارد. (حدود 70 درصد از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی کشور در معرض انواع آلودگی شیمیایی، بیولوژیکی و دیگر قرار دارد، معاون وزیر نیرو، روزنامه کیهان، 8 اردیبهشت 70).
طبق آخرین آمار ارائه شده در گزارش بانک جهانی در مورد اوضاع محیط زیست و منابع طبیعی آب در ایران که در سال گذشته ارائه شد، (هر ساله بیش از 20 میلیون تن گنداب و فاضلابهای شهری، صنعتی و شیمیایی تصفیه نشده به آبهای سطحی، زیرزمینی، دریای خزر و خلیج فارس وارد می شوند. علاوه بر آن روزانه 45 هزار تن زباله در شهرهای کشور تولید می شوند که این رقم به جز تولید زباله در روستاها، بخش صنعت و مواد رادیوآکتیو و دیگر در کشور است که عدم وجود امکانات مناسب و مجزا برای دفع علمی آنان، یکی از عوامل عمده و مهم آلودگیهای منابع آبی و شرب در کشور می باشد. آمارهای جهانی تازه نشان می دهد که هر سال دست کم 2/1 میلیون بشکه نفت و ترکیبات هیدروکربنها – معادل 160 هزارتن مواد سمی- در آب های خلیج فارس در محدوده ایران سرازیر می شود. باضافه اینکه روزانه حدود 6/2 میلیون بشکه آب مخلوط با نفت خام به رودخانه ها و دریاهای ایران می ریزد. تاکنون نزدیک به 163 رودخانه آلوده در کشور شناسایی شده اند که 60-70 رودخانه بیشترین آلودگیها را دارند. بیشترین آلودگی رودخانه ها ناشی از فعالیت های صنعتی و ورود فاضلاب های شهری و روستایی است.
البته روند تخریب جنگلها و خاک مراتع – که برای جذب، نگهداری وانتقال ریزش باران به سفره های زیر زمینی و سطحی اهمیت بسیاری دارند- هم چنان رو به افزایش است. روزانه 340 هکتار و در هر سال 120 هزار هکتار جنگل در کشور تخریب می شود. و سالانه دو میلیون تن خاک مراتع دچار فرسایش و نابود ی می گردد. آلودگی خاک با آلودگی آب نیز بدون ارتباط نیست.
اثرات آلودگی آب مستقیم یا غیر مستقیم بر روی محیط اطراف، گیاهان و بقاء و تنوع زیستی جانوران و آبزیان تاثیر می گذارد. در دو دهه اخیر 50 در صد پستانداران و 20 درصد پرندگان و درصد بالایی از ماهیان و آبزیان دریایی در معرض تهدید و انقراض کامل قرار دارند و جمعیت حیات وحش حتی در پارکهای ملی و حفاظت شده توسط ارگانهای مربوطه نظام آخوندها به شدت کاهش یافته است.
مشکلات زیستمحیطی آب و واردشدن آلودگی به زنجیره غذایی انسان، هر ساله هزاران ایرانی را نیز مبتلا به بیماریهای بهداشتی اجتماعی دچار کرده و میلیاردها تومان به اقتصاد ملی و توسعه کشور ایران خسارت وارد می نماید، برگرفته از روزنامه شرق، 24 اسفند 1383).
البته مقامات زیستمحیطی و امور آب در رژیم جمهوری اسلامی، تاکنون پاسخگوی تصمیمات، اقدامات و رفتارهای خود و تاثیرات مخربی که بر منابع محیط زیست واکولوژیکی ایران داشته اند، نیستند، بلکه دامنه فاجعه کنونی و مداوم آلودگی منابع آبی را نیز بمنظور اهداف و منافع سیاسی رژیم، هرچه بیشتر گسترش داده و آنرا تشدید می کنند. (اطلاعات خبرنگار بازتاب حاکی از آن است که، ماموران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در صدد اجرای طرح حمله میکروبی به – منابع آب – ایران هستند. بنابراین گزارش ماموران سیا قصد دارند، با استفاده از تعدادی از اعضای یک گروه تروریستی با تجربه…….، یک محموله مواد و سلاحهای میکروبی را وارد کشور کرده و با انجام عملیات تروریستی منابع آب آشامیدنی برخی از شهرها واهالی آنانرا مسموم کنند! سایت خبری بازتاب، 12 شهریور 1383).
عوامل و دلایل ویژه آلودگی منابع آب
به طورکلی، مشکلات و مسائل رشد بی رویه و تراکم جمعیت، عوامل آلودگی هوا و بارش باران به حالت اسیدی، کاربرد شوینده ها و مصارف فرآورده های بیشمار شیمیایی، دفع نادرست فاضلابهای شهری و پسابهای صنعتی، اثرات استفاده گسترده از سموم مختلف ضد آفات گیاهی و کودهای شیمیایی و حیوانی در کشاورزی و موارد دفع غیر بهداشتی زباله های شهری و سایر آلوده کننده ها ونفوذ آنان به آبهای طبیعی، از دلایل مهم خسارات محیطی و آلودگیهای منابع آب آشامیدنی در شهرها بوده اند. این عوارض در مقیاس مملکت ما با توجه به مجموعه شرایط بحران سیاسی و عدم رسیدگیهای لازم قانونی و تکنیکی زیست محیطی در طی 26 سال گذشته، منابع قابل استفاده آبهای جاری و زیرزمینی را به سرعت محدود و با بحران آب روبرو کرده است. در این جا به برخی از مهمترین عوامل آلودگی منابع آب اشاره می شود.
اکثر شهرهای ایران و به طور خاص تهران از لحاظ آلودگی منابع آب، بیش از هر زمانی با معضل پابرجای روش دفع فاضلابها روبروست. همچنان یک روش بسیار قدیمی دفع فاضلاب از خانه و کارخانجات، از طریق اتصال لوله های غالبا باریک و جاری ساختن این فاضلابها به جوی آب خیابانها و نهرها می باشد. متاسفانه این روش، که در حال حاضر در اکثر نقاط دنیا به خصوص کشورهای اروپایی و آمریکایی منسوخ و قدغن گردیده است، در ایران هنوز به طور گسترده یی- حتی در ساخت بناهای جدید- متداول است. در حالی که این روش غیر اصولی، بهداشت عمومی را هم به خطر می اندازد. بطور مشخص این وضع در شهر بسیار بزرگ تهران با بیش از 14 میلیون جمعیت بسیار حاد شده است. در تهران به علت فقدان سیستم دفع فاضلاب، عملا تمام فضولات انسانی همراه با بار سنگینی از مواد پاک کننده، سموم موا د تولیدات پالایشگاه نفت، فاضلاب بیمارستانها و کارخانجات صنعتی گوناگون، مراکز بیشمار پادگانها و آزمایشگاهها ی مخفی برنامه های میکرو شیمیایی و سایتهای نظامی هسته ای رژیم آخوندها، راهی منابع آب سطحی و زیرزمینی می شود. و متاسفانه در هزاران خانه در جنوب شهر تهران از طریق چاههای آب خانگی، ازاین آب آلوده بیماریزا و کشنده استفاده می شود.
امروزه در کشورهای پیشرفته از آب فاضلابهای شهری، پس از عملیات دقیق تصفیه اولیه و جداسازی مواد جامد و رسوب کننده از مایع، بیشتر در شستشوی خیابانها و آبیاری فضای سبز درون شهرها استفاده می کنند، یا با توجه به کیفیت آب تصفیه شده، بسته به جنس و بافت زمین، و نوع کشت محصولات، در توسعه کشاورزی نیز بکار می برند. اما در منطقه تهران به کار گیری فاضلاب خام و تصفیه نشده جهت آبیاری کشاورزی و هم چنین استفاده از لجن حاصل از روش عقب افتاده تبخیری پخش فاضلاب در زمین یا لجن چاههای جذب کننده فاضلاب به عنوان کود کشاورزی در منطقه ورامین و اطراف تهران، تاکنون معایب و مشکلات بهداشتی زیادی به همراه داشته و چیزی نبوده است جز محیط کشت و پرورش باکتریهای بیماری آفرین. گفتن ندارد که، در منطقه تهران آلودگی آبهای زیرزمینی و خاکها به خاطر نفوذ فاضلابهای خانگی و صنعتی، یک چرخه مرگبار ایجاد کرده است. آب لجن جویها و فاضلاب پس از خروج از شهر برای آبیاری مزارع سبزی و محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد و سپس این سبزی تره بار و محصولات در تهران و بسیاری شهرکهای اطراف به مصرف شهروندان می رسد. به این شکل چرخه یی که در یک کانون آن آلودگی و در کانون دیگرش بیماری قرار دارد، زنجیره ای مداوم ایجاد می شود و پیوسته تکامل پیدا می کند.
در 26 خرداد 1383 به گزارش قلم سبز ایران در مورد فاجعه زیستمحیطی آلودگی نفتی و گازوئیلی روستای اسماعیل آباد شهر ری، با تشدید آلودگی نفتی آب چاه های این روستا و نیز مناطق اطراف و خشک شدن بسیاری از سبزی کاری ها، برخی کشاورزان مجبور به استفاده از فاضلاب تهران برای آبیاری مزارع خود شده اند. روستای اسماعیل آباد شهر ری با 270 خانوار جمعیت و وجود 400 هکتار اراضی کشاورزی، حتی بعد از سپری شدن چندین ماه از این واقعه هولناک، همچنان از برخورداری از آب شرب بهداشتی محروم است. به رغم اعتراضات گسترده اهالی روستا، تاکنون نه تنها شرکت نفت، بلکه سازمان محیط زیست و امور آب و فاضلاب هم در نظام آخوندی هیچ اقدام موثری صورت نداده است. در عرض چند ماه گذشته، مراجعه ساکنان روستا به خانه بهداشت اسماعیل آباد در اثر ابتلا به بیماری های پوستی و عفونت های ریوی و گوارشی رو به افزایش است. و در همان اوایل واقعه بیش از 13 مورد بیماری چشمی و 45 مورد بیماری زنانگی در بین کودکان و زنان این روستا گزارش شده است که بنا بر تحقیق کارشناسان، علت آن آلودگی آب های زیرزمینی شهر ری با مواد نفتی و گازوئیل مجتمع صنعتی پالایشگاه نفت و پتروشیمی است.
باید در نظر داشت که این مشکلات حتی در مورد شبکه های لوله کشی شده هم وجود دارد. آب آشامیدنی در روستاها و شهرکها، حتی اگر تاکنون لوله کشی هم شده باشند و یا درآینده در دستور کار ارگانهای زیستمحیطی نظام آخوندها قرار گیرند، به علت آلودگی سرچشمه سطحی و زیرزمینی آن و فرسودگی تجهیزات تصفیه، کهنگی و خرابی شبکه های آبرسانی شهری و کشاورزی و غیره، از کیفیت مطلوب و سالم برای مصرف مردم برخوردار نیست.
(لوله کشی آب تهران به طور متوسط حدود 30 سال عمر دارد و به دلیل پوسیدگی، 30 درصد تلفات آب داریم، روزنامه همشهری، 17/3/72). (عدم وجود تصفیه خانه های کافی برای آب و کمبود شدید مخازن ذخیره، باعث می شود تا در غالب موارد آب از منابع تولید که چاهها هستند، بدون پاکسازی به طور مستقیم به شبکه لوله کشی شهر پمپاژ نمائیم، مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب گیلان، روزنامه ابرار، 14/8/74).
مشکل جدی دیگراینست که، درعرض 26 سال گذشته با اجرای برنامه های شهرسازی در کنار سدها و رودخانه ها، آب این سدها و جریانها به وسیله فاضلاب زیرزمینی شهرکها و ساخت و سازها آلوده می شود. در برنامه ریزیها برای احداث سدها و مجتمع های ساختمانی و جاده سازیها، به اندازه کافی با متخصصان محیط زیست مشورت و هماهنگی های لازم نشده و نمی شود. لازم به یادآوری است که بنا بر تجارب بدست آمده، یکی از آثار منفی ایجاد سد بر رودخانه ها و یا شهرک سازیها در کنار جریانهای سطحی، ازدیاد بی رویه مصارف آب در امور خانگی، کشاورزی و نیز تخریب اکوسیستم طبیعی و زیست گونه های – نادر- جانوری، گیاهی و آبزیان منطقه را در پی داشته است، و به تغییر شرایط طبیعی و خشک شدن دبی آب در محل آبریزها وهم چنین در مسیر عبور این رودخانه ها انجامیده است.
(رئیس اداره محیط زیست شهرهای چالوس و نوشهر هشدار داده است که آلودگی های ناشی از عملیات احداث آزاد راه تهران- شمال رودخانه چالوس را با خطرآلودگی بسیار جدی روبرو کرده است. این مقام مسئول خاطر نشان کرده است که به رغم تاکید مسئولان بر سالم سازی! این رودخانه منحصر به فرد، به ویژه برای مهاجرت ماهیان آزاد و سفید عنوان کرد که، عدم توجه بنیاد مستضعفان و جانبازان به ضوابط زیستمحیطی، محیط این رودخانه را به طرز غیرمسئولانه ای آلوده کرده است، فصلنامه صلح سبز، شماره پائیز و زمستان 1378، صفحه 44).
آلودگی رودخانه و دریاچه ها
یکی از دستآوردهای شوم حاکمیت آخوندی بر میهن ما، آلودگی و خشک شدن منابع رودخانه ها، دریاچه ها و قناتهای تاریخی کشور است. زندگی در بسیاری از رودها و جویبارها به علت دریافت زباله و سموم، رو به مرگ می رود، و طبیعتا در صورت استفاده آب آلوده این رودخانه ها، بروز بیماریهایی عفونی، روده ای، التور، هپاتیت و حصبه و حتی در دراز مدت سرطان وجود دارد. اخبار زیر گوشه هایی از کارنامه جنایت رژیم آخوندها نسبت به منابع محیط زیست و مردم ایران است.
1- اوضاع دریاچه سد لتیان، که 40 درصد آب مصرفی تهران را تامین می کند، نمونه گویای همین فاجعه است. ماهنامه برگ سبز حدود 10 سال پیش (شماره 24، دیماه 74، صفحات 26 تا 29) درباره این بیمار در حال مرگ و برخی عوامل آلاینده آن – که به گونه ای در مورد وضعیت دریاچه های نقاط دیگر کشور نیز عینا صدق می کند- چنین نوشته بود.
چیزهایی در این دریاچه دیدیم و شنیدیم که نسبت به آینده آب تهران نگرانمان کرد. هر ساله یک میلیون متر مکعب لای در داخل سد رسوب می کند که لایروبی آن تاکنون وتا بدین ساعت امکان پذیر نشده است. تاسفبار این که تمام درختان حاشیه دریاچه کاملا خشک شده اند و علت آن چیزی نیست جز آلودگی محض آب. افسوس، آبی که باید حیات بخش باشد، مایه خشکیدگی درختان گشته است. شواهد موجود دال بر توجهی مسئولان امر است، چرا که در غیر این صورت باید اقدامی برای رفع آن می شد. از عوامل بسیار مهم در آلودگی دریاچه لتیان این که به طور مستقیم و عمدی فاضلاب ویلاها به درون دریاچه تخلیه می شود. بدتر این که به تازگی شنیده ایم وزارت مسکن و شهرسازی تصمیم به ساخت و ساز شهر بزرگ لتیان در کنار این دریاچه دارد. آیا عمق فاجعه را درک می کنید؟ نه تنها درختان حاشیه دریاچه، که ماهیهای کوچک آن هم جان سالم به درنبرده و همه در جای جای دریاچه مرده اند. در واقع این طور به نظر می رسد که هر جانداری از این آب دریاچه استفاده کند، مرگش حتمی است. در حال حاضر می توان گفت نسل قزل آلا در دریاچه از بین رفته است. دو چشمه با منظره طبیعی بسیار زیبا در ساحل دریاچه وجود دارد و دائم از ارگانهای مختلف مهمان می آورند، تخت می زنند وبا نارنجکهای بی صدا که به آب می اندازند، آب با شعاع 15 متر بالا می آید و از پس آن، جسد ماهی است که به روی آب شناور می شود. شیرابه زباله هایی که در درون دریاچه می ریزند باعث کشته شدن یک میلیون ماهی شد. در سال 62 نیز بر اثر نشت شیرابه زباله های – محل قدیمی دفن زباله آبعلی- به درون دریاچه پائین دست سد درجاجرود، حدود دو میلیون ماهی قزل آلا تلف شد. آدم اینها را به چه کسی باید بگوید، اصلا چه کسی اهمیت می دهد. هم چنین شهرداری کناره های ساحل را تراشیده و در آب انداخته است تا آن جا را آماده برای جاده سازی کند. این که چه سودی برای آنها خواهد داشت نمی دانیم، ولی این را مطمئنیم که در مدتی نه چندان دور عواقب این کار دامنگیر خود مسئولان آنها خواهد شد.
2- بزرگترین مشکل محیط زیست دریاهای خزر و خلیج فارس آلودگی هایی با منشاء خشکی است به طوری که الان 90 درصد آلودگی ها و 100 درصد فاضلاب های جوامع شهری حاشیه این دریاها وارد آب آنها می شود. 95 درصد فاضلاب و پساب صنایع و کارخانجات بدون هیچگونه تصفیه ای وارد آب رودخانه ها و دریاها می شود یعنی اصلا تصفیه ای صورت نمی گیرد و هم چنین بسیاری از آلاینده های با منشا خشکی مانند پساب های کشاورزی به طور 100 درصد وارد آب دریا می شوند. سموم دفع آفات و حشره کش ها و عناصر سنگین حاصل فعالیت های صنعتی از دیگر آلاینده هایی است که وارد آب دریا می شوند…..به دلیل الودگی بالا، برداشت بستر رودخانه ها و صید بی رویه ذخایر ماهیان با ارزش دریای خزر در معرض خطر جدی قرار گرفته است. متاسفانه تاکنون هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از روند تخریب محیط زیست دریاها و رودخانه ها در کشور صورت نگرفته است به طوری که در حال حاضر حیات ماهیان دریای خزر و خلیج فارس در معرض خطر جدی قرار دارد، دکتر محمد رضا فاطمی استاد دانشگاه، ایرنا، دوشنبه 18 خرداد 1383.
رشد روز افزون آلودگی در رودخانه های مناطق نوشهر و چالوس نگران کننده است. ورود پسابها، برداشت بی رویه شن و ماسه، نفوذ فاضلاب و شیرابه ها به رودخانه های این منطقه آلودگی زیستمحیطی را شدت بخشیده است. رودخانه های این مناطق نظیر سردآبرود چالوس به معدن زباله تبدیل شده است، مهرنوش کیاکجوری، رئیس اداره حفاظت محیط زیست نوشهر و چالوس، ایرنا، 4/7/2004.
3- فاجعه بزرگ زیستمحیطی در گیلان، روزانه هزاران کیلو گرم انواع زباله های عفونی و بیماری زای بیمارستانها در آب و خاک و جنگل این استان پخش می شود. زباله های عفونی مستقیما وارد آب رودخانه ها می شود و هیچ تصمیم قاطعی گرفته نمی شود و اگر هم موضوع به وسیله افرادی مطرح می شود مغضوب واقع می شوند، شعبانعلی نظامی، مدیر کل محیط زیست گیلان در گفت و گو با قلم سبز ایران، 12 ژوئیه 2004، سایت پیک ایران.
4- نمونه برداری از آب تمامی چاه های میاندوآب نشان می دهد که آبهای زیرزمینی این منطقه کاملا آلوده و غیر قلبل شرب است. فاضلابهای رها شده در اراضی، با توجه به دارا بودن املاح و مواد آلی، جذب زمین شده و در آبهای سطحی و زیرزمینی و خاک های کشاورزی نفوذ می کنند، رئیس اداره محیط زیست میاندوآب، 9/2/1382.
5- برابر اعلام اداره حفاظت محیط زیست شهرستان مهاباد، به علت ورود پساب به رودخانه گدارنقده بیش از 600 هزار ماهی در این رودخانه تلف شدند. کاهش آب رودخانه به علت خشکسالی و نیز افزایش غلظت مواد آلاینده عامل مرگ ماهیان بوده است، فصلنامه صلح سبز شماره پائیز و زمستان 1378، صفحه 44.
6- نوار باریک ساحل شمالی کشور که صرفنظر از ویژه گی های طبیعی آن نقش مهمی در اقتصاد کشاورزی و توریسم دارد، طی سه دهه اخیر به واسطه ……..عدم وجود سیستم های دفع فاضلاب در نقاط تمرکز جمعیت شهرنشین، شدیدا تحت تاثیر آلاینده های زیستمحیطی قرار گرفته است. تالاب انزلی زیستگاهی است حفاظت شده و منحصر به فرد که حفاظت از آن وظیفه فراملی می باشد. فعالیتهای صنعتی و کشاورزی طی دهه های اخیر این تالاب زیبا را شدیدا آلوده کرده و باعث مرگ و میر سالیانه هزاران تن از انواع گونه های آبزیان و نادر در آن گردیده است. سرازیر شدن حجم عظیمی از مواد آلاینده، سبب پر شدن تدریجی تالاب انزلی شده است، بطوری که مقایسه عکس های هوایی سالهای 1955 و 1982 مبین این واقعیت است که بیش از 30 درصد سطح قبلی تالاب، خشک و تبدیل به باتلاق گردیده است. ورود پساب های صنعتی و کشاورزی و نیز ورود فاضلاب های شهر رشت عملا موجب تجمع بیش از حد فسفر – و عناصر سنگین- در آب تالاب انزلی شده است. سازمان زمین شناسی کشور، فصلنامه صلح سبز شماره هفتم، صفحه 32، پائیز سال 1380.
7- افزایش و ریزش پسابهای کشاورزی، صنعتی و فاضلاب های شهری تصفیه نشده به منابع آبی استان خوزستان بقاء و تنوع زیستی جانوران، گیاهان و آبزیان….. را غیر ممکن ساخته است. ریزش فاضلاب و پسابهای حاصله از فعالیت صنایع و کشت و صنعت های نیشکر هفت تپه کارون و اهواز، انواع سموم کشاورزی، فلزات سنگین و مواد شیمیایی و میکروبی خطرآفرین را به همراه دارد که منابع آبی استان را تهدید به نابودی می کند. 185 میلیون متر مکعب فاضلاب و پساب توسط صنایع مجاور به رودخانه های کارون، دز، بهمنشیر، اروند در حوزه شهرهای اهواز، ابادان، خرمشهر، دزفول، شوشتر، شوش و هفت تپه تخلیه می شود که حجم فاضلابهای مزبورعلاوه بر پسابهای بخش کشاورزی می باشد. در هر ثانیه 56 متر مکعب فاضلاب خانگی، بیمارستانی، کشاورزی و صنعتی وارد رودخانه کارون می شود. این آلاینده ها حاصل فعالیت بیش از 100 واحد صنعتی – دولتی- در خوزستان است. بطور تقریب بخش عمده منابع آلودگی منابع آبی خوزستان در منطقه آبادان-خرمشهر مربوط به پالایشگاه آبادان است……..در همین زمینه وضعیت فاضلاب شهر اهواز به شدت نگران کننده است. در زمان حاضر به علت نبود شبکه های جمع آوری، هدایت و انتقال فاضلاب و آبهای سطحی، پسابهای خانگی، تجاری، صنعتی در حجمی وسیع و نگران کننده بطور مستقیم به رودخانه کارون که تنها منبع آب شرب بیش از 5/1 میلیون نفر از شهروندان خوزستانی است، تخلیه می شود. بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی، شیب کم زمین، مقاومت پائین خاک، عدم تناسب شبکه موجود فاضلاب از نظر قطر و شیب و نیز نبود ایستگاههای ساحلی از مشکلات اساسی فاضلاب اهواز است، شهریار عسگری، کارشناس محیط زیست، ایرنا، یکشنبه 17 خرداد 1383.
8- دریاچه ارومیه در حال نابودی است. تاکنون 120 هکتار از دریاچه ارومیه با احداث جاده شهید کلانتری نابود شده است. آخرین تصاویر ماهواره ای از افزایش حجم رسوبات ساخت و ساز دراطراف محل احداث پل میان گذر دریاچه ارومیه خبر می دهد. مجریان طرح بدون آن که گزارش ارزیابی زیستمحیطی میان گذر دریاچه ارومیه را ارائه کنند و بدون اطلاع سازمان محیط زیست! عملیات اجرایی پل میان گذر را آغاز کرده اند، باقرزاده کریمی، کارشناس ارشد دفتر تالاب های سازمان حفاظت محیط زیست، قلم سبز ایران، 12/7/2004، سایت پیک ایران.
9- قنات زارج که از جمله قنات های زنده یزد به شمار می رود به دلیل جریان فاضلاب بیمارستان گودرز در این استان مورد تهدید واقع شده است. جریان و نفوذ فاضلاب علاوه بر تخریب آثار تاریخی، خطرات جانی و آلودگی های زیست محیطی را به دنبال داشته است که در این مورد می توان به آلودگی و تخریب قنات زارج اشاره کرد که قدمت آن به قرن چهرم هجری می رسد و در فهرست آثار ملی نیز به ثبت رسیده است. قنات زارج به دلیل تخلیه فاضلاب بیمارستان گودرز که از جمله مراکز وابسته به اوقاف استان یزد محسوب می شود، دچار آلودگی شدیدی شده است، خبرگزاری سینا، 11/7/2004.
10- سالانه 29 میلیارد متر مکعب پساب کشاورزی، صنعتی و خانگی که دارای حداقل استاندارد لازم بهداشتی هم نیستند وارد پیکره اب کشور می شوند که 4 میلیارد متر مکعب آن مربوط به پساب خانگی است، معاون وزیر نیرو در دولت خاتمی، رسالت 28/12/79.
خلاصه
شواهد فوق مشتی نمونه از خروار است. در یک کلام باید گفت، مشکلات و معضلات آلودگی منابع آب و آشامیدنی در ایران تحت حاکمیت آخوندی بسیار بحرانی، بغرنج و نگران کننده است. اقدامات ساماندهی و حفاظت کمی و کیفی منابع آب، تامین آب مورد نیاز جمعیت روزافزون و ضرورت توزیع درست و بهداشتی آن به حجم بالایی از سرمایه گذاریهای کوتاه و درازمدت در بخشهای مربوطه نیازمند است. برنامه ریزیهای لازم فنی، بهداشتی و زیست محیطی در این زمینه، به ویژه، سیاستگذاریهای دقیق و مترقی، ساختار و سازماندهی پیچیده مدیریت علمی و کارآمد و وجود پرسنل متخصص و مجرب را طلب می کند. حقیقت اینست که بر خلاف ادعاهای مقامهای رژیم در داخل و درنزد مجامعبین المللی در مورد مقابله با بحران آلودگی آب و توسعه شبکه های آب آشامیدنی و غیره، سیاستها و هزینه های کلان میلیاردی سیستم سرکوب و نظامی و طرح و برنامه های دستیابی رژیم آخوندها به تسلیحات هسته ای و بمب اتمی در این سالیان، راه توسعه اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و علمی را، که به مدیریت صحیح صنعت آب کشور وابسته است را قفل کرده و آنها را به شدت عقب انداخته است. البته باید در باره چشم انداز بحران کامل آب در کشور گفته شود که، در دنیای امروز مدیریت آب و فاضلاب به یکی از مبانی اصلی مدیریت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در توسعه پایدار بدل شده است. بنابراین در نظام آخوندها در ایران، به ویژه آثار زیانبار فقدان مدیریت اصولی و بهره گیری بی رویه و غیرکارشناسانه از منابع آبی، و بی توجهی به تصفیه آب و فاضلاب و ادامه و گسترش آلودگیهای فزاینده آب شرب، تاکنون زمینه های اوجگیری اعتراضات و بحران اجتماعی را علیه رژیم دامن زده و یقینا در آینده نیز تشدید خواهد نمود.