به مناسبت يازدهمين سالگرد برگزاري كنفرانس محيط زيست سازمان ملل متحد در ريو- 21 تا 24 خرداد 1371
مصاحبه با دكتر كاظم موسوي زاده، مسئول بخش محيط زيست حزب سبزهاي ايران
آرش شمس: آقاي موسوي زاده لطفا در مورد اهميت اكولوژيك ايران توضيح دهيد.
كاظم موسوي زاده: با تشكر فراوان از فرصتي كه در اختيار من قرار داديد تا در باره وضعيت بحران اكولوژيك ايران تحت حاكميت جمهوري اسلامي گفتگو و تبادل نظر و چاره انديشي كنيم. بخصوص كه شرايط زماني انتخاب شده اين گفتگو مصادف با يازدهمين سالگرد برگزاري كنفرانس بين المللي محيط زيست و توسعه سران كشورهاي جهان در خرداد ماه 1371 در ريو برزيل است. كنفرانسي در مورد با اهميت ترين موضوعي كه سرنوشت جهان بشريت و همه موجودات زنده و غيره از جمله در ايران به آن گره خورده است. امروزه همچنان جامعه بين المللي نگران آلودگي شديد جو، پارگي لايه ازن، گسترش پديده گلخانه اي، گرم شدن كره زمين و آب شدن تدريجي كوه هاي يخي و يخچالهاي شمال، كاهش تنوع زيستي و بروز آشكار تغييرات شديد در سيستمهاي اقليمي، و نيز مشكلات تامين نيازهاي زندگي جمعيت روز افزون و مسايل حاد جهاني، اشاعه جنگ، تروريسم، تهيه و انباشت تسليحات گوناگون كشتار جمعي تهديد و تخريب كننده محيط زيست در جهان است. ملاحظه مي كنيم كه وضعيت و تداوم اثرات ديناميسم تخريب محيط زيست و اتلاف گسترده منابع طبيعي و ذخاير كشور ما توسط جمهوري اسلامي هيچ مرز ملي و يا جغرافيايي نمي شناسد و نتايج مترتب بر آن خواه ناخواه به مشكلات زيست محيطي شناسايي شده ذكر شده در سطح كشورهاي همسايه منطقه و جهان افزوده مي شود.
و اما سوال شما به اين لحاظ بسيار اهميت دارد كه از دهه هاي اواخر قرن گذشته روند جهاني شدن اقتصاد و سرمايه داري بطور شتابان در جريان بوده است. در باره الزامات موجودي منابع اوليه و خام مورد نياز توليدات و صنعت در بسياري از كشورها محدود بوده و يا امكانات مالي و تكنولوژي كشف، استخراج و بهره برداري از آنان را در دسترس ندارند. بدينصورت ممالك با پتايسيل هاي ثروت منابع غني زير زميني و ذخاير معدني و همچنين از نظر كم و كيف منابع انساني و فرهنگي در كانون اصلي تغيير و تحولات سياستهاي اقتصادي و صنعتي سرمايه داري متكي به توليد بيشتر و مصرف بيشتر بر اساس صرف افسار گسيخته منابع قرار دارند. بهمين دليل هم ميتوانيم حدس بزنيم كه در قرن كنوني شاخص توانمنديهاي بيشتر، حاصل قدرت محيط زيست و اكولوژي بعنوان زير بناي اصلي توسعه افتصادي صنعتي و كشاورزي كشورها خواهد بود. در همين رابطه جريانات و معادلات سياسي و اقتصادي بين المللي نيز، نقش تعييين كننده و اصلي را ايفا خواهند كرد. خوب شما مي پرسيد اهميت اكولوژيك ايران چيست؟ بطور مختصر مي توانم بگويم كه موقعيت جغرافيايي و ژئوپوليتيكي كشور ايران با مساحت گسترده آن بعنوان دروازه بين كشورهاي منطقه خزر، خليج فارس و خاورميانه عمل مي كند. سرزمين ايران بدلايل قرار داشتن در اقليم پالئار كتيك و وضعيت زمين شناسي آن، از تنوعات جغرافيايي اقليم گياهي جانوري و ثروت سرشار منابع هيدروكربني و ذخاير گوناگون معدني و بالقوه در قياس با كشورهاي همسنگ و در سطح ممالك جهان برخوردار است. همينطور براي آينده نيز امكانات كشف ذخاير معدني، نفت و گاز بيشتر در ميهن ما وجود دارد. از جمله امكانات در منابع طبيعي كه مي توانم از آنها نام ببرم:
آبهاي سطحي ناشي از بارندگي 400 ميليارد متر مكعب- رودخانه ها و جريانهاي سطحي: 97 هزار ميليون متر مكعب- زمينهاي زراعي: 5/18 ميليون هكتار- جنگلها و درختزارها: 19 ميليون هكتار- مراتع: 90 ميليون هكتار- پاركهاي ملي و مناطق حفاظت شده: 8 ميليون هكتار- شيلات و بهره برداري سالانه از آن: بيش از 300 هزار تن- سفره ها و حوضه هاي زيرزميني: 35 ميليون متر مكعب.
بعنوان مثال اگر بخواهيم ارزشهاي اقتصادي منابع طبيعي ايران را در نظر بگيريم، كشور ما با داشتن مساحت 8 ميليون هكتار اراضي مختلف شناخته شده تحت عنوان پاركهاي جنگلي، ذخيره گاههاي زيست كوه و جنگلي، ميراث هاي ذيقيمت جهاني تالاب و پاركهاي ملي و پناهگاههاي حيات وحش و حفاظت شده و همچنين درياچه، دريا و رودخانه ها و غيره ظرفيت چشمگيري در زمينه هاي رشد و توسعه اصولي و علمي صنعت پردرآمد توريسم در سطح ملي منطقه اي و جهاني دارد. در اينحا صحبت از تعداد، توزيع جغرافيايي و مشخصات عمومي و ويژه معادن گوناگون در ايران نيست چونكه از حوصله اين بحث خارج است. اما بطور كلي ايران از نظر داشتن انواع معدني جزو كشورهايي است كه از تنوع بسيار زياد و بعضا كمياب در سطح جهان برخوردار است.
بنابر آمارهاي رسمي شركت ملي نفت ايران در سال 68 حجم كل ذخاير نفتي ايران باستثناي ميدانهاي جديد و يا كشف نشده حدود 93 ميليارد بشكه بوده است. طبق تخمينهاي مراكز بين المللي و نشريه اويل ايندكس ژورنال در سال 1370، اگر سطح توليد روزانه ايران زير 3 ميليون بشكه در روز انجام گيرد در صورت ادامه همين سطح توليد ذخاير نفت ايران تا 90 سال دوام خواهد داشت. آخرين آمارهاي موجود بين المللي كه در مجله اويل، گاز اكونوميست منتشر شده، نشان مي دهد كه ذخاير نفت خام ايران در سال 2001 به ميزان 12263 ميليون تن بالغ مي شود. ايران سالانه با 159 ميليون تن دومين كشور صادر كننده نفت و چهارمين كشور در سطح جهان است. علاوه بر اينها ذخاير قابل بازيافت گاز و مايعات گازي همراه ايران حدود 700 تريليون فوت مكعب برآورد ميشود. بنابراين پتانسيل گازي غني ايران به عنوان منبع سوخت تكنولوژيهاي برتر و آينده بسيار مهمتر از امكانات نفتي آن است. بيژن نامدار زنگنه وزير نفت رژيم آخوندي در گزارش به خبرگزاري فرانسه در تاريخ 17 بهمن ماه 80 عنوان كرده بود: ايران هم اكنون داراي 6/26 ميليارد متر مكعب گاز طبيعي است. ايران از نظر ذخاير گاز طبيعي پس از روسيه در مقام دوم جهان قرار دارد و 17 درصد از ذخاير گاز طبيعي دنيا در ايران قرار دارد. طبق گفته وي نيمي از گاز ايران در خشكي قرار داشته و هنوز امكانات ذخاير جديد زيادتري نيز در مناطق گسترده كشور وجحود دارد. طبق آمارهاي رسمي در سال 72، تعداد 1228 معادن كانيهاي غيرفلزي فعال در سطح كشور اعلام شده است. از ميان آنها ميتوان ذخاير وسيع سنگهاي ساختماني و تزييني ارزنده، سنگ مرمر، شن و ماسه، قلوه سنگ گچ، سيمان و نمك طعام و غيره را در مناطق كشور نام برد.
ايران از نظر دارا بودن معادن عظيم فلزي نظير آهن، چدن، مس، سرب، آلومينيوم، روي، كروميت، منگنز، موليبدن اورانيوم، نقره، طلا، پلاتين، نيكل، قلع، جيوه، بوكسيت، تنگستن، تيتان، كادميوم و آنتيموان و غيره هم موقعيت ممتازي را در بين كشورهاي جهان دارد. بطور نمونه ايران بلحاظ ذخاير معدني مس بر روي كمربند مسن جهان قرار گرفته است. تنها كل ميزان كنوني ثابت شده ذخاير مس سرچشمه كرمان ( از بزرگترين كارنسارهاي مس كره زمين) بيش از يك ميليارد و دويست ميليون تن برآورد ميشود. و يا نمونه ديگر اينكه معدن سرب انگوران در استان زنجان، بزرگترين ذخاير سرب و روي خاور ميانه محسوب مي شود.
شايد گفتن نداشته باشد كه وجود معادن و ذخاير هيدروكربن از جمله شرايط و امكانات براي صنعتي شدن ايران را فراهم كرده است. بطوري كه مي تواند در پيوند و بموازات يكديگر نيز رشد و توسعه و عمران و آبادي در ساير بخشهاي كشاورزي تجارت خدمات و ساختماني در كشور را تضمين و عملي كند.
آرش شمس: آقاي موسوي زاده شما بارها در مورد ضرر و زياني كه در اين رژيم به اكولوژي ايران وارد شده است، مطالبي نوشته ايد. لطفا توضيحي در اين موارد بدهيد.
در بيست و چهار سال گذشته در حاكميت آخوندها، بنابر آمارهاي منتشر شده خود مطبوعات رژيم، ايران بيشترين اتلاف منابع زيست محيطي طبيعي، معدني و انساني را در جهان داشته است. اينها فاكتهايي است كه خود رژيم از طريق مطبوعات و منابع رسمي اش گفته و طبعا ارقام واقعي بايد بيشتر از اينها باشد. بگذاريد تعدادي از اينها را باهم مرور كنيم. در اوايل روي كار آمدن خميني در ايران بنابر گزارش مندرج سازمان ملل در سال 1358، كشور ما بلحاظ پتانسيلهاي موجود منابع و ذخاير معدني و طبيعي، يكي از ثروتمندترين ممالك و از نظر زمينهاي قابل كشت جزو، ششمين كشور هاي جهان محسوب مي شد. در صورت برداشت و استفاده اصولي از امكانات سرمايه هاي طبيعي ظرفيت بهره برداري از آهن و مس بيش از 200 سال، ذغال سنگ گاز و نفت به 120 سال تخمين زده مي شد. از سوي ديگر در زمينه فرار مغزها هم اكنون ايران بالاترين ركورد فرار مغزها، متخصصين كارشناسان تحصيلكردگان دانشجويان و فرهنگيان در سطح دنيا را دارد. حدود يكسال پيش در يكي از روزنامه هاي چاپ خارج كشور- كيهان چاپ لندن- از قول يك كارشناس اقتصادي دانشگاه تهران عنوان شده بود كه نهايت امكان بهره برداري از نفت و گاز به عنوان منبع اقتصاد تك محصولي ايران تا 20 سال يدگر قابل بهره برداري نخواهد بود. چرا؟ يكي از نمونه ها دلايل آن را مسئول كمسيون اقتثاد مجلس اسلامي در تاريخ 2 شهريور 72 در كيهان رژيم آشكارا گفته بود كه عينا نقل مي كنم. وزارت نفت موقعيكه روزانه 3 ميليون بشكه نفت استخراج مي كند، گاز ديگر به چاه ها تزريق نمي كند . بدينصورت منابع هم بيش از حد معمول هرز ميرود و ديگر براي آينده بدون استفاده و قابل استحصال نمي باشد.
مجله فرانسوي لوپوئن در روز 3 دسامبر 1999 نوشته بود: بنياد مستضعفان و جانبازان رژيم بيش از 40 تا 45 درصد اقتصاد غير نفتي، از جمله 64 معدن غني كاني و غير كاني و بهترين زمينها و محصولات كشاورزي ايران را در اختيا كامل خود دارد. اين موسسه بزرگترين موسسه اقتصادي در سطح خاور ميانه است. داراي صدها كارخانه مواد غذايي ساختماني پتروشيمي، 2786 ملك و ساختمان بزرگ، 320 شركت بازرگاني هواپيمايي و ناوگانهاي دريايي، 90 سينما، 250 موسسه اعتباري و بانكي و چندين شركت انتشاراتي مجله و روزنامه مي باشد. بخش عظيم معدن نقره و طلا و پلاتين، عتيقه جات و جواهرات كه در دنيا نمونه و محصر به فرد است و يا مجتمعهاي كشت و صنعت، صنايع دستي و فرش و هزاران اراضي زراعي و پرمحصول ترين باغهاي ميوه و فرآورده هاي اعلاي خشكبار كه يكي از بزرگترين مجموعه امكانات اقتصادي در دنيا تلقي مي شود در اختيار تام بنياد مستضعفان تحت نظر محسن رفيقدوست و خانواده رفسنجاني قرار دارد و تا كنون هيچگونه حساب و كتابي از خود ارائه نداده است. درآمد اقتصادي اين بنياد را روزنامه فيگارو اكونوميك در 21 دسامبر 2000، بيش از 5/3 ميليارد دلار در سال تخمين زده است.
از اطلاعات 15/7/74 برايتان مي خوانم. فرسايش خاك به ميزان 4 ميليارد تن در سال علاوه بر انهدام حاصلخيزترين زمينهاي مزروعي كشور سالانه موجب اتلاف 3040 ميليارد تومان مواد غذايي و استعدادهاي نهفته در خاك مي شود. از گزارش مالي جمهوري اسلامي در زمينه محيط زيست كشور در سال 71 مي خوانم: در سالهاي اخير بيش از 80 درصد مناطق حفاظت شده و 50 درصد پناهگاههاي حيات وحش تمام قابليتهاي زيستگاهي خود را از دست داده است. 50 الي 80 درصد از جمعيت حيات وحش از بين رفته اند و شمار فهرست انقراض گونه هاي زيست محيطي رو به افزايش اند. فصلنامه محيط زيست ويژه دوره چهارم شماره دوم روزنامه همشهري مورخ 17/5/78 نيز درج كرده بود: در گذشته 15 هزار نوع مختلف حيوانات وحشي و جود داشت كه در حال حاضر به 150 نوع رسيده است. 25 درصد گونه هاي پستانداران و 11 درصد پرندگان رو به نابودي كامل رفته و نسل شير و يوزپلنگ ايراني در اين ساليان تقريبا منقرض شده است. يكي از دلايل مهم اينستكه كه در سالهاي اخير 500000 اسلحه شكاري به شكارچيان و مسئولين مربوطه داده شده است. حسين سراج زاده مدير طرح حفاظت از تالابهاي ايران در تاريخ 6 مهر 79 به خبرگزاري جمهوري اسلامي گفت: 7 تالاب بين المللي ايران بدليل انباشت زباله و بهره برداريهاي غيرمنطقي از منابع گياهي و جانوري و آب تالابها بكلي خشك شده است. روزنامه همشهري 14/5/78 مي نوسيد: بر اثر ورود پسابهاي واحدهاي صنعتي به تالاب انزلي سالانه 40 تا 50 ميليون بچه ماهي تلف مي گردند.
متاسفانه در حاكميت آخوندها هم بحران كم آبي و هم آلودگي آب داريم. بنا بر گفته علي امانپور معادن آموزشي تحقيقاتي وزارت جهاد مندرج در روزنامه رسالت 27 شهريور 74، سالانه 50 ميليارد متر مكعب آب قابل استفاده كشور از جمله باران بيهوده به هدر مي رود. و همچنين معاونت وزارت نيرو در كيهان ارديبهشت 70 چنين گزارش داده بود: حدود 70 درصد از منابع آبهاي سطحي وزيرزميني كشور در معرض انواع آلودگيهاي شيميايي و بيولوژيكي و غيره قرار دارند. درياي مازندران يك فاضلاب بزرگ است، زباله هاي بيمارستاني و غيره را در دريا تخليه مي كنند، هوشنگ شيرودي بيمارستان شهر تناكابن،هفته نامه پنجشنبه ها تاريخ 23 اسفند 76.
كيهان در 24 مرداد 80 از قول رسول زرگر از مديريت سازمان آب دولت آخوند خاتمي چنين گزارش مي دهد: در فصل گرماي تابستان بيش از 60 شهر ايران آب ندارند و فقط لطف و كرم خداوند است كه مي تواند به مشكلات بي آبي در ايران پايان دهد.
از روزنامه همشهري مورخ 16 مهر ماه 74 مي خوانم: در دو دهه اخير به خاطر گسترش پديده مخرب بيابان زايي و اراضي كشاورزي بيش از 80 درصد روستاهاي حاشيه كوير و ديگر تخليه شده اند. يك كارشناس امور جنگل در روزنامه سلام 24 دي 75 اينچنين مي گويد: طي سالهاي اخير از جنگلها بي رويه تراشيده شده و عرصه به افراد و نهادها و ارگانهاي دولتي واگذار گشته است. از ديگر عوامل تخريب جنگلها ساخت و ساز دولتي و وابسته به دولت در جنگل و آتش سوزي بر اثر مانورهاي نظامي در نواحي جنگلها هستند. در اين مورد يك كارشناس ارشد در روزنامه همشهري 31 شهريور 79 آمار تكاندهنده اي مي دهد: طي 20 سال گذشته از 18 ميليون هكتار جنگلهاي ايران در سال 56 به ميزان 12 ميليون هكتار در سال 78 رسيده است. خب اين نمونه ها و فاكتها و اخبارها گوشه اي از وضعيت نگران كننده و شكننده اكولوژيك و خسارتهاي گوناگون و همه جانبه غير قابل جبران در كشور تحت حاكميت آخوندهاست. از اين نمونه ها فراوان است.
روزنامه سلام در 22 مرداد 77 مي نويسد: ارزيابي كارشناسان اقتصادي ايران بدينگونه است كه اگر ظرفيت هاي غني منابع و سرمايه هاي طبيعي با توجه به كنترل و ثابت نگه داشتن ميزان ازدياد جمعيت بطور منطقي و علمي استفاده و بهره برداري شوند، درآمد ملي كشورها بلحاظ درآمد ناخالص سرانه به 30 هزار دلار در سال بالغ خواهد بود. خب در حاكميت ملايان در ساليان اخير درآمد سرانه مردم بطور متوسط چيزي در حدود 500 دلار در سال در رديف كشوهاي از نظر اقتصادي فثير در جهان است. براي ارزيابي نظر كارشناس اقتصادي فوق لازم به ذكر است كه متوسط ميزان درآمد سالانه مردم در كشورهاي ثروتمند جهان در سال 1987 در آمريكا معادل 18530، آلمان 14430، سويس 21330 دلار بالغ بوده است. با آنچه كه گفته شد، اگر بخواهم نتيجه گيري كنم اين مي شود كه در كشور ايران با توجه به شرايط و ساختارهاي منابع پر اهميت اكولوژيكي آن اگر نظام و دولتي ملي دموكراتيك و توسعه گرا (مدرن و سازنده) به جاي رژيم جمهوري اسلامي وجود مي داشت، بدون شك اگر هم تاكنون ايران نمي توانست در رديف اول كشورهاي ثروتمند باشد، كشورمان در آستانه مبدل شدن به يكي از مهمترين و پردرآمد ترين كشورهاي جهان مي بود. همچنين بايد بگويم اگر از نقطه نظر علمي و اكولوژيك قبول داشته باشيم كه انسانهاي ميهن ما در يك رابطه و تركيب چدايي ناپذير و قانونمند با عوامل طبيعت محيط زيست قرار دارند بنابراين كم و كيف شرايط و وضعيت منابع طبيعي غني ايران نقش مهمي را در تغيير و تحولات تاريخي، انساني و فرهنگي كشور داشته و درآينده نيز خواهد داشت.
ادامه دارد