امروز مردم ایران با رنگ سبز و فرهنگ دیرینه علاقمند به مظاهر طبیعت و محیط زیست در تاریخ ایرانیان برای دستیابی به آزادی در حذف رزیم جمهوری اسلامی و ریاست جمهوری آن احمدی نزاد پیکار می کنند.
سبز، رنگ مبارزات مردم ایران مضمون برقراری دمکراسی،جمهوری جدایی دین از دولت،رفع تبعیض میان زنان و مردان و اقلیتها ی جنسی و مذهبی و عدالت اجتماعی و اقتصادی در یک ایران سرسبز و آباد عاری از جنگ وبرنامه های اتمی برای توسعه همه جانبه و پایدار را مد نظر دارد. یک چنین آرمان آزادیخواهانه و تلاش زیست محیطی که بی شک در خدمت جامعه بین المللی و مردم ایران خواهد بود، توسط جمهوری اسلامی و ریاست جمهوری آن احمدی نژاد که در این اجلاس شرکت می کند، با بیرحمانه ترین شکل و شیوهای ممکن حتی در ملاء عام سرکوب می شود.
بنابراین به عنوان يک ايراني ازميان ميليون ها قرباني سياست سرکوب و نقض حقوق بشر مردم و هم چنین تروریسم محیط زیست و منابع ملی اکولوژیک ایران توسط نظام فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران که بیلان آن در پی خواهد آمد، از شما می خواهم که رییس جمهور رژیم حاکم بر ایران در کنفرانس جهانی کپنهاگ را به چالش کشیده و او را محکوم نمایید. گرچه حضور چنین شخصی بدون تردید به اعتبار کنفرانسی که در پی یافتن راه حل برای مشکلات زیست محیطی جهان تلاش می کند، خدشه ای جبران ناپذیر وارد می کند.
شخص احمدی نژاد رئیس جمهور جعلی حكومتی است که در حال حاضر فاقد پايگاه مردمي می باشد. شرکت او در این کنفرانس تنها برای سو استفاده جهت سرپوش گذاشتن بر سرکوب مبارزات کنونی مردم ایران و برای تبلیغات سیاست توسعه طلبی و کشور گشایی و انکار هولاکاست و پیشبرد برنامه های اتمی تحت عنوان استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای است. وی هم چنین همانند دو دهه گذشته با حضور در کنفرانسها از یکسو جهت توجیه سیاستهای مخرب و تروریستی جمهوری اسلامی و از سوی دیگر برای جلب کمکهای مالی سازمان ملل و کشورهای غربی در زمینه محیط زیست و بکارگیری این کمکها در خدمت مقاصد ایدیولوژیک جمهوری اسلامی در سراسر دنیا به کپنهاک آمده است.
البته سیاستهای مخرب یاد شده در سی سال گذشته زیر بنای محیط زیست زندگی مردم ایران را نیز با فاجعه اسفباری روبرو نموده است. هم اکنون روند زنجیره ای آلودگیهای فزاینده محیط زیست و تاراج و انهدام منابع اکولوزیک و ذخاير معدنی نفت و گاز کشورایران با مشارکت ارگانها ی دولتی سپاه پاسداران و نزدیکان و آقازاده ها در جمهوری اسلامی به گونه اي نگران کننده است، که راه توسعه پايدار و سازندگي مدرن مورد نياز جامعه ايران، براي نسلهاي آينده را نيز محدود و مختل ميكند.
میزان تولید گازهای گلخانه ای بر اثر بی برنامگی و فقدان ساختارهای قانونی حقوقی اجرایی علمی و دولتی در حاکمیت ملایان در ایران و با وجود رکود شدید تولید اقتصادی و صنعتی و نسبت به سرانه جمعیت بسرعت روبه افزایش است. بر اساس آخرين گزارش دولتی در سال 1994 ميلادي به سازمان ملل، ميزانانتشار گازهاي گلخانه اي توسط ايران ساليانه 350 ميليون تن اعلام شده است. که البته اين ميزان هم اکنون به بيش از 450 ميليون تن در سال رسيده است. این میزان ایران را به عنوان چهارمين کشور توليد کننده گاز هاي گلخانه اي در میان کشورهای جهان بشمار قرار می دهد که بيش از 75درصد اين میزان نيز ناشي از مصرف بالاي سوخت و انرژي بر اثر ترافیک و سوخت خانگی است. این موضوع مبین آنست که حکومت ایران فاقد ایجاد یک سیاست راهبرد ملی و برنامه های زیستمحیطی برای جلوگیری از تشدید فزاینده گازهای گلخانه ای است.
موارد زیر با نظر و مشاورهی کارشناسان، فعالان و انجمنهای هوادار محیط زیست و بر اساس تجزيه و تحلیل گزارشات مندرج از درون روزنامه هاي داخل و خارج كشور، اوضاع مشکلات و مسایل بحران اکولوژیک در جمهوری اسلامی بدست آمده و مستقیما اکنون مسئولیت سیاسی و اجرایی آن متوجه شخص احمدی نزاد است را ملاحظه می کنید:
الف- ضايعات محيط زيست شهری و انسانی
– آلودگي هوا ناشي از وسائل نقليه، صنايع و كارگاههاي كوچك و سنتي و همچنین فعالیتها و زندگی انسانی (بنابر گزارشات دولتی،بر اساس انباشت و غلظت آلاینده های هوا و گازهای گلخانه ای در اتمسفر هوای تهران و شهرهای بزرگ، متوسط دمای آب و هوا و زمین بطور مثال در شهر تهران 5/1 درجه سانتیگراد در دو دهه اخیر افزایش پیدا کرده و فصول تابستان کوتاه تر و گرمتر شده است).
– آلودگي و قحطي آب، قطع و يا جيره بندي مستمر آب آشاميدني در شهرها.
– آلودگي ناهنجار سر و صدا ( صوتي).
– كمبود شرايط و امكانات لازم خدمات شهري همسو و همگام با افزايش سرسام آور جمعيت و حجم بسيار فشرده و متراكم زندگي در شهرها.
– گسترش بي رويه شهرها و ساخت و سازهاي غير مهندسي، بدون در نظر گرفتن استانداردهاي مقاومت در برابر زلزله با علم به اينكه 24 شهر بزرگ ايران و بخصوص شهر 15 ميليوني تهران بر روي نقشه مناطق زلزله خيز با خطر دائمي زياد قرار دارد
– كمبود و گراني مسكن، ايجاد روزافزون مناطق حاشيه نشيني در شهرهاي بزرگ بطور نمونه تهران.
– نبود امكانات مناسب كاناليزاسيون براي جمع آوري، تصفيه و دفع اصولي فاضلاب و به هدر رفتن ريزش باران و آبهاي جاري سطحي.
– نبود شرايط سيستم جمع آوري و تجزيه و تفكيك اصولي و دفع مهندسي مواد زائد جامد شهري ( خانگي، خدماتي، ساختماني، و بيمارستانها).
– كمبود شرايط و امكانات ترميم و سالم سازي شبكه هاي قديمي و فرسوده توزيع و تصفيه آب، و نيز كانالها و فاضلابهاي جاري در شهرها.
– كمبود شديد سرانه فضاي سبز ( پايين تر از 5/1 متر مربع براي هر نفر در تهران) وعدم وجود تفريحات روحي و ورزشي سالم و كافي در شهرها بخصوص براي زنان و جوانان.
– شرايط محيط زيستي بي ثبات از نظر اجتماعي اقتصادي و سياسي به لحاظ رشد بيكاريهاي آشكار و فرصتهاي شغلي كاذب، فقر عمومي و اقتصادي گسترده (با وجود درآمد سالیانه 80 تا 100 میلیاردی جمهوری اسلامی از منابع فروش نفت و گاز ایران بنا بر آمارهای رژیم در شرایط کنونی بیش از 80 درصد از مردم در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند)، ازدياد و گسترش جرم و جنايت، بزه كاري، رشوه خواري، استعمال مواد مخدر، ايدز و انواع بيماريهاي روحي و جسمي و مسري زيست محيطي وبا و غیره در شرايط ناهنجار كمبود و گراني شديد امكانات درماني و بهداشتي، تداوم تنزل ارزشها و شخصيتهاي انساني، از هم گسستگي بيشتر بنيانهاي خانواده، فرار كودكان و دختران، ازدیاد کودکان خیابانی، فحشا و ديگر مشكلات با تبعات اجتماعي- فرهنگي در جامعه شهري ايران.
ب- ضايعات محيط زيست صنعتي
– آلودگيهاي شديد هوا ناشي از دود و غبارهاي مضر و سمي مصارف سوخت زياد صنايع در محل و مناطق پيرامون موسسه هاي توليدي.
– آلودگيهاي آب و كمبود آب و برق رساني مورد احتياج فعاليتهاي صنعتي.
– آلودگيهاي خاك و زمين بطرق غير بهداشتي، بصورت دفع و پراكنده كردن زباله ها و پسابها.
– آلودگيهاي گوناگون ناشي از عدم ارزيابي مهندسي براي استقرار جايگاه صحيح مراكز توليدي و صنعتي.
– شرايط غير استاندارد ماشين آلات توليدي قديمي و مستهلك در بخشهاي مختلف صنايع دولتي، نیمه خصوصی و خصوصي.
– نبود امكانات ضروري دفع علمي مواد زائد و پسابها بويژه از نوع خطرناك و سمي توليدي، صنعتي و فعاليتهاي بيمارستاني.
– استخراج و استفاده غير موثر منابع طبيعي معدني و انرژي براي انواع توليدات فرآورده هاي صنعتي.
– کمبود حمل و نقل عمومی، راه و ترابري و ترافيك نامناسب.
– مديريت غير زيست محيطي و سازمان و برنامه هاي كار سنتي و ناكارآمد.
– كمبود كارگران و پرسنل آموزش ديده ( تكنيسين و متخصص )، بخصوص اهل فن در جوانب جلوگيري از آلودگي محيط زيست و مسايل مربوط به ايمني محل كار و كارخانه
– اثرات و ضايعات مختلف و بهم پيوسته انساني، اجتماعي و اقتصادي آلودگيهاي دراز مدت محيط زيست صنعتي.
ج- ضايعات محيط زيست طبيعي و مناطق روستايي
– ازدياد جمعيت روستايي: امروزه حدود 40 درصد مردم ايران در روستاها بسر مي برند كه احتمالا در آينده بطور روز افزون به شهرها مهاجرت خواهند نمود.
– نبود شرايط و امكانات لازم براي فعاليت و اشتغال در زمينه هاي كشاورزي، دامپروري و جنگل داري.
– مهاجرت از روستاها بدلايل اقتصادي و اجتماعي، بخصوص كوچ اهالي روستاها در حاشيه مناطق كويري- بر اثر گسترش بيابان زايي- و نيز بر اثر قطع و بريدن درختان جنگلها برای سود و سوداگری جاده کشی و اتوبان سازی افراد و شرکتهای وابسته دولتی
– تخريب جنگلها، بر اثر آتش سوزيهاي عمومي و مانورهاي پي در پي نظامي سپاه و بسیج در حاشيه و مناطق جنگلها و پارکهای ملی.
– حجم زياد و سرازير شده پي در پي و بدون كنترل سيلابها بويژه بدلايل پاك تراشي جنگلها و تخریب مناطق سبز.
– نابودي مراتع و مزارع كشاورزي بدلايل كمبود امكانات مناسب دامپروري و چراگاهها
– فرسايش خاك- بر اثر فرآيندهاي شوري و قليايي شدن- و رانش زمين.
– استفاده بي رويه و بدون كنترل سموم ضد آفات و كودهاي شيميايي و حيواني براي زمينهاي كشاورزي و مراتع.
– كمبود آب و امكانات آب و برق و آبياري لازم كشاورزي.
– بهداشت ناكافي و نارسايي هاي كمبود دارو، درمان و تغذيه.
– وضعيت گسترده و ناهنجار بيسوادي، شرايط نامناسب كمبود معلم و مدرسه براي سواد آموزي و آموزش در زمينه هاي امور دامپروري، كشاورزي و حفاظت از جنگلها و غيره.
– نابودي تقریبا تمامی تالابها، تغيير مسير آبراه و رودخانه ها و دگرگوني شرايط بيوتوپها بدلايل ساخت و ساز ویلایی و جاده كشيهاي سود جويانه توسط سازمان بنیاد مستضعفان و دیگر شرکتها و نهادهای وابسته رژیم.
– مراقبت ناصحيح از شكارگاهها، منابع و آثار طبيعي حفاظت شده پاركهاي ملي و جنگلي و انقراض شديد حيات وحش و منابع مورد نگهداري گياه و بوته هاي استثنايي و غيره.
د- ضايعات ويژه محيط زيست شهري صنعتي طبيعي و دریایی
– آلودگيهاي مزمن زباله هاي پنهان و اماكن دفع قديمي و متروكه در شهرها همانند محل دفن قديمي و رها گذاشته شده آبعلي در منطقه جنوب شرقي تهران.
– اماكن متروكه و تعطيل شده واحدهاي صنعتي و بخش خصوصي و غيره بدون پاكسازي بعدي، بويژه مراكز توليدات شيميايي، آزمايشگاههاي ميكربي و …
– انبارهای تسلیحاتی و ايستگاههاي متروكه نظامي و پادگانهاي تخليه شده.
– مراكز و محلهاي جنگ و تراكم وسايل اسقاط، ميليونها مين و مهمات عمل نكرده جنگ در اراضي ايران.
– نبود شرایط و امکانات و الزامات معتبر تکنیکی، ایمنی، حقوقی، قانونی، علمی و عملی پرسنل آموزش دیده و با تجربه کافی در زمینه مدیریت صحیح تاسیسات انرژی و دفع مواد اتمی.
– زبا له هاي گوناگون و خطرناك فعاليتهاي مخفی توليدي و نگهداري سلاحهاي نظامي، شيميايي و بيولوژيكي و از جمله ساخت و سازهاي نيروگاههاي اتمي مانند بوشهر و تاسیسات غنی سازی اورانیوم و آزمایشات اتمی در تهران اصفهان، نطنز قم و اراك و غیره.
– آلودگي شيميايي و افزايش سطح آب درياي خزر.
– آلودگي خليج فارس بوسيله پسابهاي صنعتي، ريزش و شستشوي نفت كشتها و پيامدهاي جنگها در گذشته.
– رسوب گذاري سنگين و نيز خشك شدن تدريجي رودخانه ها.
– نابودي تالابهاي بين المللي و مرگ و مير ماهيها و منابع غذايي و پروتييني آبزيان
– آلودگي مصالح آسبست دار ساختماني و بكارگيري گسترده لوله هاي سرطانزاي آزبستي در شبكه هاي توزيع آب آشاميدني در شهرها.
– آلودگی مواد رآدیواکتیو مناطق دارای ذخایر اورانیوم کوه سبلان بدلایل عملیات حفاریهای گسترده استخراج اورانیوم توسط سازمان انرژی اتمی و شرکتهای تاسیسات انرژی خارجی و شیوع و ازدیاد بیماریهای سرطان گوارش و سرطان خون در مناطق زندگی آبریزهای آلوده به رادیواکتیو کوه سبلان (شهرها و روستاهای اردبیل، سراب و مشکین شهر).
– آلودگی رادیواکتیویته رودخانه مرزی ارس و آبریزهای مهم دریای مازندران و مناطق زندگی در استانهای شمالی سواحل خزر.
– شیوع بیماریهای آنفلونزای مرغی و خوکی در تهران و مناطق استان شمال و آذربایجان.
– و دهها موارد نگران كننده ديگر كه مهار، ايمن سازي و ترميم ضایعات همه جانبه و خطرناك ناشي از آنان ساليان دراز به طول خواهد انجاميد و ميلياردها دلار خرج بهمراه خواهند داشت.
بنابر مسائل و معضلات ذکر شده در بالا، باید نتیجه گرفت که شرایط مخاطره انگیز محیط زیست ایران دیگر گنجایش ریسکهای جدی و آلودگیها منتج از برنامه های اتمی وخطر نشت و انتشار مواد رادیو اکتیو و کشنده و غیره را اساسا ندارد و باید جاه طلبیهای اتمی و موشکی کشتار جمعی ملایان تهران حتما جلوگیری گردد.
جناب رییس،
مبارزات کنونی مردم ایران در مضمون خود با ارزشها و اهداف کنفرانس محیط زیست در کپنهاگ همسو و بسود صلح و امنیت در جامعه جهانی است. بنابراین یکبار دیگر از شما و سران کشورهای شرکت کننده غربی اروپایی و آمریکا در اجلاس درخواست می نمایم که با محکوم نمودن احمدی نژاد به یاری محیط زیست مردم ایران بشتابید.
با ریس جمهور یک رژیم مذهبی غیر عقلانی و کاملا توتالیتر، امکان و شانس مذاکره و همکاری و بهبود شرایط حقوق بشر و محیط زیست در ایران وجود ندارد. احمدی نزاد و تمامی مسئولان و سران رژیم ایران اساسا قابل اعتماد و اصلاح پذیر نبوده و می بایستی در یک دادگاه در انظار بین المللی صریحا محاکمه شوند.