دکتر کاظم موسوی زاده
مقدمه:
فقدان یک مدیریت علمی و عملی و همه جانبه و جامع برای دفع مواد زاید گوناگون در سطوح زندگی و فعالیتهای مختلف در کشور یکی از مهمترین مشکلات و مسایل عدیده بهداشتی و زیست محیطی طی بیست و چهار سال حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران است. اخبار و گزارشات موجودی که در مطبوعات حکومتی در باره تخلیه و انباشت مداوم انواع زباله و آلودگیهای زیست محیطی و خطرناک در محیط شهرها، روستاها و عرصه جنگلهای کشور در این سالیان اجازه انتشار یافته اند، حاکی از حقایق بسیار دردآور و تکان دهنده می باشند.
“یک مقام دولتی سازمان جنگلها و مراتع کشور می گوید، سالانه یک میلیون و 825 هزار تن انواع زباله در عرصه جنگلهای شمال کشور ریخته می شود. میزان زباله افزون بر آلودگی محیط زیست باعث تولید انواع میکرب و آفات نباتی در جنگلهای کشور می شود. نحوه دفع زباله یک مشکل ملی شده است که موجب به خطر افتادن ذخیره گاههای طبیعی، گونه های نادر درختان صنعتی کشور می شود. از جمله مشکلات در این زمینه فقدان تخصیص اعتبار مالی در برنامه های کلان کشور برای برخورد اصولی و یافتن راه کارهای مناسب برای دفع بهداشتی زباله های گوناگون در عرصه جنگلهای شمال کشور می باشد.” (همشهری 16 مرداد 1376)
“در کشورمان مواردی ثبت شده است که عدم رعایت اصول علمی در انباشت زباله موجب خسارت های سنگین مانند کشتار وسیع آبزیان رودخانه ها و یا حیات وحش و در مناطق وسیعی-مسکونی- شده است…دفع زباله ها تنها از طریق تخلیه در گودهای مخصوص و پوشاندن آنها انجام می گیرد. اما انباشتن دها هزار تن زباله تولید شده در شهرهای بزرگ به این شکل و به این صورت قابل ادامه نیست. چرا که آلودگیهای بعدی ناشی از آن…منابع زیرزمینی را آلوده کرده و در رودخانه های مجاور حیات وحش آبزی را نیز به مخاطره انداخته است.”( صلح سبز، شماره ششم صفحه 36 بهار 1380)
در باره وضعیت و مشکلات دفع مواد زاید خانگی و شهری
تعریف و نحوه دسته بندی در خصوص مواد زاید در ایران
در ایران تنها ارگان مسئول در امور زیست محیطی، سازمان حفاظت از محیط زیست کشور است. با آنکه این ارگان دولتی مسئولیت جلوگیری از آلوده گیهای دفع زباله ها را عهده دار است، اما این سازمان دولتی تاکنون هیچ نوع تعریف علمی مشخص، و نیز آمار و اطلاعات دقیقی در باره میزان و یا کیفیتهای مواد زاید گوناگون موجود در کشور ارائه نداده است. در مطلبی که از پی خواهد آمد، تجارب اکولوژیک و عملی بدست آمده و مقررات و قوانین دفع مواد زاید در کشورهای در حال توسعه و همسنگ ایران مورد استفاده قرار گرفته است.
بطور کلی واژه مواد زاید و دور ریختینیها( زباله و آشغال) به آن دسته از موادی اطلاق می شوند که دیگر هیچ نوع ارزش و یا مورد استفاده مستقیم و اقتصادی نداشته و قابل بازیافت (شامل احیاء مجدد مواد و یا بازپس گیری آنها) نمی باشند.
راهنمای طبقه بندی سیستماتیک مواد زاید در ایران بر حسب منشاء تولید مشابهت خصوصیات ترکیبات بوجود آمده است. از جهت بهداشتی و اقتصادی تر نمودن پروسه های بازیابی و برنامه ریزیها و طراحی های اصولی و مهندسی تقسیم بندی نهایی آنان عبارتند از:
1- مواد زاید شهرها شامل پس مانده های خانگی و مراکز اداری خدماتی تجارتی و بازرگانی. بطور مثال: دورریزیهای مواد غذایی و خیس و سنگین ( اکثریت مواد آلی)، قوطی و جعبه های بسته بندیهای مصرفی، کارتن، مقوا، کاغذ و مواد پلاستیکی فلزی آلومینیومی، شیشه ای، بطری، چینی، پارچه و بطور کلی منسوجات. بنابر آمارهای موجود در کشورهای در حال توسعه و نیمه پیشرفته صنعتی در جهان و در مقایسه با آنان، میزان حجم سرانه زباله شهری تهران را روزانه میتوان تا حدود 1 کیلوگرم- جامد- برآورد و تخمین زد. یعنی شهری مانند تهران با حدود 14 میلیون نفر جمعیت مسکونی و مراکز اداری و تجارتی و بازرگانی، روزانه حدود 14000000 کیلوگرم زباله های گوناگون تولید می شود، که بیش از 80 درصد آنان مواد قابل بازیافت بوده و می بایست ابتدا به طور اصولی تفکیک و سپس مورد استفاده مجدد و اقتصادی مفید قرار گیرد.
2- مواد زاید خاک، نخاله و ضایعات ساختمانی، جاده سازی و خاکبرداریها. بطور مثال: آجر، بتون، چوب، گچ، ماسه، آسفالت، آهک، موزاییک و تیرآهن و غیره. “کارشناسان حجم خاک و نخاله حاصل از- تنها- احرای فعالیت های ساخت و ساز ساختمانی در مناطق مختلف تهران را روزانه به 18000 تن تخمین می زنند.” (صلح سبز، شماره ششم صفحه 35، سال 1380)
3- مواد زاید شهری و خانگی که حاوی مقادیر اندکی مواد زاید خطرناک می باشند. بطور مثال: زواید رنگ، داروهای دورریز شده، ظروف خالی و یا نیمه پر حشره کشها، سموم گیاهی، باتریهای خالی حاوی فلزات سنگین نظیر کادمیوم، جیوه و سرب، چربی و روغن کهنه و سوخته ماشینها، فریزر و یخچالهای کهنه و مستعمل حاوی مواد سمی خنک کننده، مواد باز کننده لوله فاضلابها، مواد چسبی، لکه گیرها و حفاظت از اسیاء و وسایل خانگی، مبلها و همچنین قراضه ها و محصولات غیر قابل استفاده الکترونیکی تلوزیون، رادیو، اتو وکامپیوتر
4- مواد گیاهی کمپوست شونده محصولات کشاورزی و فضولات حیوانات، لجن های حاصل از تصفیه سالم و صحیح فاضلابهای خانگی که فاقد فلزات سنگین و خطرناک باشند و بعنوان کود طبیعی به خاک و در مزارع کشاورزی قابل برگشت می باشند. در واقع این نوع مواد کشاورزی زباله و یا آشغال محسوب نمی گرددند.
5- مواد زاید بیمارستانی و ویژه واگیر دار. بطور مثال: سوزن و سرمهای یکبار مصرف، البسه و فرآورده های استفاده شده در امور وسایل پزشکی، وسایل عملیات جراحی و ارگانهای دفع شده از بدن بخصوص آلوده با اشعه های رادیو اکتیو درمانی.
6- مواد زاید خاص صنتعتی، ویژه و خطرناک که بعنوان محصولات حانبی در چرخه تولید صنایع حاصل می گردند. بطور مثال: ضایعات سمی شیمیایی، لجن های ناشی از تصفیه فاضلابهای صنعتی، املاح نمکهای قابل محلول در آب، مواد و مصالح آسبستی و هم چنین خاکهای آلوده شده در اثر ریخت و پاش مواد زاید سمی خطرناک.
7 مواد زاید در فعالیتهای صنایع دفاعی و نظامی، استخراج و بهره بهره برداری معادن، مواد زاید هسته ای و پرتو زا که بدلایل داشتن بالاترین خطرات و ضایعات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی این مواد، باید بطور خاص در چارچوب قوانین و مقرارت ویژه و مجزایی مورد توجه و تحت کنترل دقیق و کامل قرار یابند.
8- مواد زاید ناشناخته در ایران.
ناگفته پیداست که شناسایی و طبقه بندی کامل فهرست فوق پیش شرط لازم و اساسی زیر ساخت سیستم اداره و کنترل مراحل تفکیک و نگهداری در محل تولید، جمع آوری و حمل و نقل بهداشتی و هر چه سریعتر، تصفیه و دفن نهایی و اصولی مواد زاید، بطور متراکم و طبقه بندی شده در بسترهای غیر قابل نفوذ مدفنهای زباله ها می باشد. در این زمینه ها در حال حاضر در ایران هیچ قوانین مشخص لازم الجرا و قابل کنترل در مورد دفع زباله وجود ندارد.
وضعیت و نحوه ساختارهای سنتی و عقب افتاده دفع مواد زاید خانگی و صنعتی
واقعیت اینست که تا همین دهه اخیر اساسا در چارچوب اندیشه و فرهنگ رژیم جمهوری اسلامی، موضوع تفکر و حل و فصل مشکلات امور دفع زباله های کشور وجود نداشت. اما آشکار شدن اخبار و گزارشات آلوده گیهای همه جانبه و بیماری های گسترده زیست محیطی در شهرها، افشاگریهای اپوزسیون، فشارهای مداوم عمومی و بین المللی هیئتهای سازمان بهداشت جهانی و بخصوص ماهیت طمع وآز رژیم در زمینه بهره برداری و سوء استفاده از دستور قرار گرفتن و پروژه های کمکهای مالی سازمان ملل متحد، بانک جهانی و کشورهای جهانی در زمینه های مواد زاید و فاضلابها برای محافظت محیط زیست ممالک در حال توسعه همچون ایران (بخصوص پس از کنفرانس ریو در سال 1992)، روی هم رفته باعث آن شد که آخوندها به اقدامات ظاهری در طرح و عملکرد مدیریت مواد زاید جامد خانگی و ساختمانی در کشور مبادرت ورزند.
” برای فایق آمدن به مسایل و مشکلات زیست محیطی، تلفیق ملاحظات زیست محیطی در برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور اهمیت بسیار نموده است. و این تلفیق در قالب یک استراتژی ملی تحت عنوان محیط زیست و توسعه پایدار صورت می گیرد… این استراتژی چند منظوره که با همکاری برنامه عمران ملل متحد و بانک جهانی و کارشناسان محیط زیست در دست اجراست… در درجه اول نیازمند به بررسی ها دقیق و تخصیص ارز و اعتبارات منابع مالی و کمکهای نیروی انسانی بین المللی قابل توجه در بخشهای مربوطه دارد. (فصلنامه محیط زیست- جلد پنجم شماره اول صفحه 49 بهار سال 72.)
در مجموع جهت موفقیت یک چنین استراتژی چند منظوره بنا بر تصمیم و تصویب وزارت کشور رژیم، مسئولیت تهیه طرح سازماندهی و مدیریت مواد زاید جامد شهرداری تهران و ارائه خدمات مهندسی مورد نیاز کلیه شهرداریهای کشور به عهده تشکیلات قدیمی سازمان کود گیاهی با اساسنامه جدید مصوب 3/8/70 و یک شرکت بنام سازمان زیست شهر- وابسته به نهادهای غارتگر مالی درون رژیم- تحت نام سازمان بازیافت و تبدیل مواد شهرداری تهران محول گردید. ( برگرفته از صلح سبز شماره هفتم، صفحه 38 پاییز 80)
از جمله فعالیت های مهم کنونی سازمان مزبور، اداره واحدهای زیر می باشد:
– کارخانه کمپوست صالح آباد در منطقه 20 شهرداری تهران
-کارخانه کمپوست کهریزک در جنوب مرکز دفن کهریزک
– مرکز دفن غیر مهندسی خاک و نخاله آبعلی کیلومتر 7 جاده تهران- آبعلی
– واحد بازیافت و پردازش و پسمانده های ساختمانی واقع در جاده آبعلی
– مرکز دفن خاک و نخاله بروجردی غرب جاده کمربندی
– مرکز دفن خاک و نخاله خاوران کیلومتر 20 جاده خاوران (گرمسار)
– ایستگاههای خدمات شهری واقع در مناطق بیستگانه شهر تهران
ارزیابی اقدامات بعمل آمده در زمینه دفع مواد زاید شهری
بنا بر شواهد و گزارشات موثق موجود در مطبوعات حکومتی، در حال حاضر، نه ایستگاههای موقت تجمع زباله ها در مناطق مسکونی شهر و نه تجهیزات ظروف و مخزنهای سطلهای جمع آوری و وسایل نقلیه و وانت بارهای مورد استفاده در امر حمل و نقل مواد زاید شهری سازمان مزبو و بخش خصوصی، در سطح استانداردهای تدوین شده روز- ایمنی و فنی- در سطح بین المللی نمی باشند. امکانات لجستیکی موجود نیز جهت جوابگویی به الزامات کاری و پیچیده دفع حجم فزاینده زباله ها ی تولید شهری غول آسا همچون تهران، بسیارابتدایی، ناکافی و ناکارآمد هستند. زباله ها از سطح شهر بطور معمول نامرتب، اکثرا در مواقع اوقات تاریکی شب جمع آوری و حمل و دفع می گردند. متاسفانه شاغلان در امور سرویس های جمع آوری زباله ها، اکثرا فاقد تحصیلات ابتدایی بوده و در زمینه آموزش لازم به آنان در مورد تشخیص ترکیبات، روش های دفع بهداشتی و جدید پیشرفته- زباله های شهری توسط مقامات مسئول زیست محیطی و شهرداری های آخوندی، اساسا توجه کافی مبذول نمی گردد.
البته لازم به ذکر است که در سالیان اخیر و بیشتر بطور خود جوش و مستقل از رژیم، پیشنهادات، تحقیقات و مقاله های علمی، ترجمه انتشارات و تجارب میدانی ارزشمندی در باره جنبه های رفع مشکلات و پاکسازی زباله های شهرها، کوهها، توسط دانشجویان، فارغ التخصیلان و استادان دلسوز محیط زیست دانشگاهها و همینطور از جانب انجمنها و گروهای زیست محیطی غیر دولتی، صورت گرفته است. اما باعث تاسف است که این فعالیتهای قابل تقدیر نیز از جانب سازمان بازیافت و تبدیل مواد شهرداری آخوندها، مورد توجه کافی قرار نگرفته و به واقعیت عملی تبدیل نشده است. حتی در مواردی که هم واقعا صحبت از اقدامات راه اندازی و اداره تاسیسات حتی خوب و مناسب- کمپوست سازی صالح آباد کهریزک و یا کارخانه های بازیافت و پردازش خاوران و بروجرد شهر تهران به میان میآید، به نتیجه مطلوب نمی رسد. بطوریکه در محلهای ذکر شده، جهت خنثی کردن لجن ها و فاضلابهای سمی باقیمانده از پروسه کمپوست و یا استفاده صحیح و نیز دفن مکانیزه و کنترل شده پس مانده های شهری و ساختمانی کارخانه های مزبور، تا کنون هیچگونه طرح و امکاناتی در دست اجرا واقع نشده و این زواید کماکان بطور مخلوط با انواع مواد زاید صنعتی، زباله های خطرناک و بیمارستانی و شیمیایی تهران در مراکز دفن غیر مهندسی کهریزک و آبعلی تلنبار شده و بحال خود رها می گردند.
در دیگر شهرهاي ايران هم اوضاع بر همين منوال است. یک نمونه که در سالهای اخیر به صورت جدی مسئله ساز شده، موضوع جمع آوری و دفن زباله های شهر بابل است: ” مشكل دفن بهداشتي زباله شهرستان بابل به يك معضل عظيم زيست محيطي تبديل شده و اثرات بسيار منفي بر روحيه مردم و حتي مسئولين پديد آورده است. به نحوي كه امروز مساله مهم و اول شهر بابل و استان مازندران شده است. متاسفانه روزانه بيش از 200 تن زباله هاي گوناگون اين شهرستان به دليل نداشتن مكاني مناسب جمع آوري و دفن نمي گردد و در سطح شهر دپو مي شوند. سلامتي مردم شهرستان بابل از اين بابت به شدت در خطر افتاده و اين معضل زيست محيطي در واقع به يك فاجعه بهداشتي جبران ناپذير تبديل شده است.”( روزنامه جمهوري اسلامي 22 دي 79)
چند نمونه جدیدتر از روزنامه حيات نو برگرفته از سايت اينترنتي روشنگري بتاريخ 3/4/2003 عمق فاجعه را بیشتر برملا می سازد:
– فاجعه مرگبار و بازيافت غيراستاندارد زباله هاي خانگي و بيمارستاني و مصرف اين زباله ها در ساخت كيسه هاي زباله، ليوان هاي يكبار مصرف و انواع اسباب بازی كودكان واكنش شهروندان تهرانی را برانگيخته است.
– رضا كريمي استاد دانشگاه مي گويد مدتهاست كه تعداد زيادي از آشغال جمع كن ها- اكثريت افراد فقير و بي بضاعت- در سراسر شهرهای بزرگ كشور فعاليت مي كنند و تعدادشان هم يكي دو تا نيست. مردم و مسئولان هم آنها را به كرات ديده اند اما هيچ اقداماتی براي جلوگيری اين افراد انجام نمي دهند. وي از مسئولان وزارت بهداشت خواست كه از سكوت خودداري كرده و وارد عمل شوند. او مي گويد اين زباله ها جمع شده و به مصارفی هم ميرسد. من بارها ديده ام كه در گوني های اين افراد قوطي هاي سرم و يا حتي سرنگ هاي مختلف كه معلوم نيست مال تزريق مواد بوده و يا تزريق دارو، حمل می شود. اما انگار حضور اين افراد عادی شده و شغل آنها آنقدر بی خطر و بي اهميت است كه هيچ كس از مقامات تدابيري براي جمع آوري آنها نمي انديشد.
– كيومرث ابوذری شهروند تهرانی شكايت مي كند. از كيسه های پلاستيكی مشكی در بسياري از ميوه فروشي هاي تهران و حتي بعضي از ميادين تره بار در شهرها استفاده مي شود. با توجه به اين كه مواد خوراكي در اين كيسه ها جابجا و نگهداری مي شود چه اطميناني وجود دارد كه بسياری از بيماريهای عجيبي كه اين روزها بروز كرده است ناشي از مصرف همين كيسه ها نباشد.
– مهندس باقري كارشناس محيط زيست مي گويد: اصولا نفس بازيافت زباله ها ممكن است مشكل ساز نباشد. البته اگر مطابق استانداردهاي علمي و شرايط بهداشتي بازيافت شوند. اما كارگاههاي غير مجاز كه در حال حاضر از اين زباله ها عروسك و اسباب بازي و هزاران محصولات ديگر توليد مي كنند اين شرايط را دارا نيستند و حتي اگر زباله هاي شهري را نيز بازيافت كنند، احتمال بروز خطر و بيماريهاي مزمن ناشي از ميكرب های ناشي آنان وجود دارد چه رسد به اين كه استانداردهاي لازم در بازيافت در ايران رعايت نمي شوند.
نتيجه گيری و سرنوشت طرح پروژه دفن زباله هاي شهري تهران
تمامي استنادات قوق و نيز وجود تشديد روزمره آلوده گيهای قابل توجه در شهرهای ايران و تهران همگي حاكي از کذب ادعاهایی است که توسط مقامات رژیم در امور زیست محیطی می شود. قول رسیدگی به امور و ایجاد و بهبود وسايل خدمات عمومي دفع زباله ها از سوي مقامات رژیم آنقدر دور از واقعیت است که می توان به جراتگفت که در اين زمينه تاکنون قدمهای چشمگير و موثر برداشته نشده است. ناگفته پيداست كه در وهله اول به منظور حلو فصل مسایل فوق الذکر، باید طی طرح و برنامه ريزيهاي زيست محيطي دفع زباله ها، از متخصصان امر در داخل و امکانات دولتی سود جست. اما با آنکه 12 سال از عمر سازمان بازیافت و تبدیل مواد شهرداری تهران، با در اختیار داشتن کمکهای فنی و حمایت های بيدريغ مالي مجامع زيست محيطي وابسته به سازمان ملل متحد، بانك جهاني و غيره می گذرد، تاکنون اقدام موثری در این زمینه ها صورت نگرفته است. جالب اینجاست که ارگان دولتی مزبور، طراحي، برنامه ريزي و اجراي مهندسي طرح پروژه دفع زباله شهري-جامد- تهران را نزد دولتها و شركت هاي خارجي از طریق چاپ اگهی به مناقصه گذاشته است. در اين زمينه گزارشات و اطلاعات دقيق بدست آمده از جانب شركت نيمه دولتي مسئول پيمانكاريهاي اين پروژه Berliner consult در آلمان حاکی از آن است که مشكلات و موانع متعدد و زيادي در حال حاضر، بر سر راه اجرا و موفقيت طرح پروژه زباله تهران وجود دارند.
ادامه دارد