انقلاب ژینا, در شهریور ۱۴۰۱/سپتامبر ۲۰۲۲ به یکباره با جنبه های مدرنی از مفهوم انقلاب توجه جهانیان را به خود جلب کرد که مانیفست خود را بر شعار محوری زن زندگی آزادی بنا نهاده بود. شعاری که به سرعت راه خود را نه تنها داخل مرزهای ایران, که به تمام نقاط مختلف جهان از شرق تا غرب باز کرد و بسیاری را با خود همراه کرد. و در این بین زنان از سراسر جهان با این سه واژه ی کلیدی همراه و همدل شدند.
آنچه که برای ناظران سیاسی کاملا تازگی داشت, توان این شعار در همراه سازی مردم از سراسر جهان برای جلب حمایت از مبارزه زنان ایران و در راستای آن اعتراضات سراسری در ایران و شنیده شدن فریاد آزادی خواهی از داخل مرزهای ایران بود. گویی مبارزه زنان برای رهایی از زنجیرهای وحشیترین و نرینهترین حکومت موجود در جهان در چنین سقف بلندبالایی، حس مشترکی را در زنان جهان، از هر جای این کره ی خاکی برانگیخت و همزمان تصویری از زنانهترین شکل مبارزه را برای آزادی به جهان مخابره کرد. درست آن زمان که زن ها حجاب را در برابر دوربین های سوشیال مدیا سوزاندند و به دور آتش رقصیدند، جهان سر تعظیم در برابر این مبارزه علیه پدرسالارانه ترین رژیم موجود فرود آورد و نام آن را اولین انقلاب زنانه ی جهان نامید. نه تنها به دلیل حضور چشمگیر و پرتعداد زنان در انقلاب ژینا، که برای دمیدن روح زنانه در این انقلاب که همیشه حذف شده بود و یا تشویق به زبان در کام گرفتن. روح زنانه ای که این بار سر به عصیان آزادی برداشته شده بود.
هر چند که مبارزه زنان در کشورهای مختلف هدف و رویای متفاوتی دارد، اما یک هدف مشترک است، مبارزه برای دستیابی به برابری در تمام سطوح جامعه به عنوان یک انسان قرن بیست و یکمی. اگر زنان ایرانی برای دستیابی به حقوق ابتدایی خود به عنوان یک انسان میرزمند و در این مبارزه همراه تمام اقشار جامعه برای مطالبات عمومی نیز در خط مقدم حضور دارند، زنان غربی در تلاشند که حضوری اثرگذار به اندازه ی مردان در تمام سطوح اجتماع را به دست بیاورند، برای مثال زنان اروپایی هنوز برای کار برابر درآمدِ کمتری از مردان دارند. هنوز از هر ۴ نقش اصلی در هالیوود، ۳ نقش متعلق به مردان است.
مبارزه/جنبش زنان در قالب تشکلهای گوناگون در اروپا و آمریکا از میان مبارزه تنگاتنگ علیرغم همه فشارها، کلیشههای رایج سرکوبگرانه، فرهنگ مردسالارانه حتی در درون جنبشهای چپ و مترقی و غیره گذشته است. این جنبش عظیم و پرقدرت با چنگ و دندان جنگیده و در عرصه های بسیاری به پیروزی رسیده ست، و وقتی صدای زنان ایران را در قرن بیست و یکم از داخل مرزهای ایران در برابر ارتجاعی ترین رژیم ممکن که یادآور قرون وسطی و حاکمیت کلیسا در دوران انگیزاسیون برای آنان است، میشنوند، بلافاصله با آن ارتباط برقرار میکنند و تاریخ و رنج خود را علیرغم تفاوتهای ماهوی میبینند.
اکنون شعار زن زندگی آزادی یک سرمایه ملیست. سرمایهای که وفادار ماندن به ارزشهایش راه پیروزی در برابر رژیمیست که بدن زن، ماهیت زن همیشه برایش محل جولان و قدرت نمایی بوده است. زنان این مسیر را برای رسیدن به مانیفست زن زندگی آزادی به راحتی طی نکردهاند و تجربه ی مبارزه ای ۱۰۰ سال در پس آن حضور دارد. از همان مبارزه علیه کشف حجاب اجباری که از نگاهی پدرسالانه آمده بود، تا اسفند ۵۷ که زنان علیه حجاب اجباری به خیابان آمدند و متاسفانه فعالین سیاسی اهمیت ایستادن در برابر حجاب اجباری را در آن زمان ندیدند و تا تک تک روزهای این ۴۴ سال که زنان برای حق آزادی خود، حق داشتن انتخاب برای سرنوشت خود مشق آزادی کرده اند.
زن زندگی آزادی بعد از ۸ ماه مبارزه جانانه، یک سرمایه انسانی و یک باور جمعی ست که جان های بسیاری به پایش ایستادهاند. سرمایه ای که می تواند مسیر رسیدن به آزادی را روشن کند.